سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا سخن که از حمله کارگرتر بود . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 96 آذر 19 , ساعت 1:49 عصر

علل و عوامل اقتصادی, فرهنگی و اجتماعی پیدایش و شکوفایی تمدن اسلامی

در شکوفایی علمی در تمدن اسلامی عواملی موثر بوده است. یکی از آنها همان طوری که اشاره گردید: توصیه و تشویق اسلام به تحصیل علم است. جرجی زیدان در این مورد می گوید:

همینکه مملکت اسلام توسعه یافت و مسلمانان ازانشای علوم اسلامی فارغ شدند, کم کم به فکر علوم و صنایع افتادند و برای خود همه نوع وسایل تمدن فراهم ساختند و طبعا درصدد تحصیل علم و صنعت بر آمدند. چون از کشیشان مسیحی مطالبی از فلسفه شنیده بودند,بیش از سایر علوم به فلسفه علاقمند گشتند,به خصوص احادیث وارده از پیامبر اسلام (ص) آنان را به تحصیل علم و به خصوص فلسفه تشویق می نمود.

دکتر عبدالحسین زرین کوب در این مورد می گوید:

توصیه و تشویق موکدی که اسلام در توجه به علم و علما می کرد از اسباب عمده بود در آشنایی مسلمین با فرهنگ و دانش انسانی. قرآن مکرر مردم را به تفکر و تدبر در احوال کائنات و به تامل در اسرار آیات دعوت کرده, مکرر به برتری اهل علم و درجات علما اشاره می کند. این تاکید و تشویق هم علاقه مسلمین را به علم افزود و هم علما و اهل را در نظر آنان بزرگ کرد.

عامل دیگری که در پیشرفت غلم و دانش موثر بوده است, این است که مسلمانان در اخذ علوم و فنون و صنایع و هنر تعصبی نداشتند. علم را در هر نقطه و در دست هر کس می یافتند, از آن بهره گیری می کردند. چنان که در احادیث نبوی اشاره شده است,که علم و حکمت را هر کجا و در دست هر کس پیدا کردید آن را فرا گیرید. پیامبر اکرم (ص) در این مورد می فرماید:

همانا دانش راستین گمشده مومن است, هر جا آن را بیابد به آن سزاوارتر است.

امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید:

دانش راستین گمشده مومن است, پس آن را فرا گیر و بیاموز ولو از مردم منافق.

هم چنین آنحضرت اشاره می فرمایند: حکمت را بیاموزید ولو از مشرکان. از این رو مسلمانان اهمیت نمی دادند که علوم از دست چه کسی می گیرند و به وسیله چه اشخاصی ترجمه و نقل می شود و به دست آنها می رسد.

جرجی زیدان درباره علل و عوامل سرعت پیشرفت تمدن اسلامی می گوید:

یکی از عوامل موثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلام و ترقی و تعالی علوم و ادبیات در نهضت عباسیان این بود که خلفا در راه ترجمه و نقل علوم از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد,دانشمندان و مترجمین را احترام می گزارند و همه نوع مساعدت به آنان می کردند,از آن رو دانشمندان مسیحی, یهودی, زردشتی,صابئی, سامری در بارگاه خلفا گرد می آمدند و خلفا طوری با آنان به مهربانی رفتار می کردند که باید طرز رفتار آنان برای فرمانروایان هر ملت و مذهبی سر مشق آزادیخواهی و عدالت گستری باشد.

شهید مطهری در این باره بسیار تاکید می کند که تمدن اسلامی متعلق به هیچ قوم بخصوصی نیست, بلکه از آن , اسلام و مسلمانان می باشد. هیچ ملتی حق ندارد آن را به نام خود قلمداد کند, چه عرب و چه ایرانی و چه غیر اینها; هر ملتی حق دارد سهم خود را مشخص کند.

نهادهای سیاسی, اجتماعی و علمی تمدن اسلامی:

الف- نهادهای سیاسی:

مدینه اولین مرکز حکومت اسلامی

با هجرت تاریخ ساز پیامبر اسلام (ص) به شهر یثرب و تشکیل حکومت اسلامی در آنجا, این شهر به عنوان مدینه النبی, شهر پیامبر,مرکز حکومت نوپای اسلامی گردید. رسول گرامی اسلام (ص) پس از ورود به مدینه دستور ساختن مسجد مدینه را صادر و خود در ساختن آن فعالانه شرکت داشت. تاسیس مسجدالنبی گام بسیار مهمی در تشکیل حکومت اسلامی بود. مسجدالنبی علاوه بر اینکه محل پرستش و عبادت و مرکز فرماندهی و ستاد عملیاتی حکومت اسلامی شد, دادگاهی برای رسیدگی به شکایات, مدرسه ای برای تعلیم احکام اسلام, پایگاهی برای تجمع سپاه, مرکزی برای طرح مسایل ادبی و فرهنگی, محلی برای تبادل نظر در امور سیاسی و اجتماعی و بالاخره میعادگاهی برای عاشقان دیدار محمد (ص) بود.

مدینه تا سال 36 هجری پایتخت خلفا و مر کز جنب و جوش و فعالیت ها بود و از همان جا سپاه اسلام برای حمله به دیگر نقاط تجهیز می گردید. فتوحات مسلمین در دوران خلفا سبب شد که اموال و غنایم بسیاری به آن شهر سرازیر گردد و مدینه به عنوان مرکز خلافت اسلامی مشهور گردد.

کوفه:

مسلمانان کوفه را در سال 17 هجری پس از پیروزی های بزرگی که در جنگ با ایرنیان نصیب آنان شد بنا کردند. این شهر از نظر سوق الجیشی و نزدیکی به مناطق فتح شده از اهمیت فراوانی برخوردار بود. کوفه در کنار شط فرات و در جوار شهر حیره از شهر های قدیمی ایران ساختند. پس از شروع خلافت حضرت علی (ع) و پیدایش فتنه هایی که دشمنان حق و عدالت در جهت مخالفت با حکومت اسلام به راه انداختند, و با پایان جنگ جمل, حضرت علی (ع) مرکز حکومت اسلامی را ازمدینه به کوفه انتقال داد.

انتقال مرکز خلافت اسلامی از مدینه در رجب سال 36 هجری به کوفه در اثر عوامل مختلفی بوده است, از جمله:

1- مردم کوفه, در آن زمان, علاقه و ارادت خاصی به علی (ع) داشتند به گونه ای که آن حضرت می توانست از آنها به عنوان یک بازوی پر توان در مقابله با آشوبگران استفاده کند.

به گفته شیخ مفید پیش از آغاز جنگ جمل, سپاه کوفه در محل ذی قار به لشکر امام علی (ع) ملحق شدند که این موضوع موجب خشنودی آن حضرت شد.

2- نزدیکی کوفه به شام می توانست ان شهر تحت نفوذ معاویه قرار گیرد, و معاویه با شیطنت می توانست موجب فتنه انگیزی در این شهر گردد.

3- وجود یک قدرت نیرومند و مقتدر در این شهر,می توانست از مردم این شهر که ازقبایل گوناگون تشکیل شده بود و از نقاط مختلف به آنجا مهاجرت کرده بودند, به نحو مطلوب, در استحکام حکومت اسلامی استفاده کند.

4- گسترش فوق العاده قلمرو حکومت اسلامی, که از مصر تا خراسان را در بر می گرفت, کوفه یک نقطه استراتژیک سرزمین های اسلامی بود, که می توانست در اعزام نیروهای نظامی به سایر نقاط نقش مهمی را ایفا کند.

دمشق:

این شهر در زمان ظهور اسلام یکی از شهر های مهم امپراتوری روم بود که در سال 13 هجری پس از یک مقاومت نسبتا طولانی به دست مسلمانان فتح شد. پس از شهادت امیر مومنان علی (ع) و پیمان صلحی که امام حسن مجتبی (ع) با معاویه منعقد کرد, معاویه شهر دمشق که قبلا در آن شهر به عنوان استاندار حکومت می کرد به عنوان مرکز خلافت برگزید.

دمشق شهری بود آباد و پرآب و حاصلخیز و علاوه بر کاخ سبز که معاویه برای خود ساخت جانشینان او نیز کاخهای متعددی بنا کردند. در زمان عبدالملک بن مروان مسجد بزرگی در آن جا ساخته شد که هم اکنون نیز پا بر جاست و به نام مسجد اموی شناخته می شود. از زمان معاویه به بعد شکل و فرم حکومت اسلامی به شکل حکومت سلطنتی در می آید و او و جانشینانش تلاش کردند برای عرب های مسلمان نسبت به مسلمانان غیر عرب (موالی) امتیاز بیشتری قایل شوند. (جز در زمان خلافت عمربن عبد العزیز).

بغداد:

بغداد شهری است که منصور خلیفه عباسی آن را پایه گذاری کرد; و آن جا را مرکز حکومت عباسیان قرار داد. بغداد در محلی ساخته شد که آبادی کوچکی بود و تجار ایرانی در آن محل, هر سال به مدت چند روز, بازار بزرگی را تشکیل می دادند. بنای شهر بغداد در سال 145 هجری شروع شد و در سال 149 با صرف هزینه ای معادل هجده میلیون دینار پایان یافت. این شهر به صورت دایره ای که مرکز آن کاخ خلیفه بود ساختند. شهر مدور چهار دروازه داشت با فاصله های مساوی از یکدیگر و از هر دروازه ای جاده ای به خارج کشیده شده بود. سر راه این جاده ها به تدریج ساختمان های بزرگ احداث گردید و طولی نکشید که این ساختمان ها جزو شهر شد و از مجموع آنها یعنی شهر مدور و ساختمان های اطراف بغداد بزرگ به وجود آمد.

بغداد در طول سالیان دراز مرکز حکومت قسمت شرقی سرزمین های اسلامی بود و با قاهره, مرکز حکومت فاطمیان, و قرطبه, مرکز حکومت امویان در اندلس, رقابت می کرد.

از بغداد فقها, متکلمین, شاعران, ادبا و صنعتگران بزرگی برخاستند که هر کدام به نوبه ی خود به تمدن شکوهمند اسلامی خدمات شایانی کردند. این شهر در حمله مغول ویران شد و اکثر قریب به اتفاق اهالی آن به قتل رسیدند.

سامراء:

در سال 221 هجری, در زمان حکومت معتصم, خلیفه عباسی, مرکز خلافت از بغداد به سامراء منتقل گردید و در سال 279 هجری پس از 58 سال مجددا مرکز خلافت گردید. شهر سامراء یک شهر تاریخی است, به عقیده حمداله مستوفی, این شهر را شاپورذوالاکشاف بنا کرده است. گفته اند سامراء یک لفظ فارسی است و اصل آن – سام راه – یا, سا - مرا, به معنی محل اخذ مالیات است. این شهر را معتصم بازسازی کرد و آن را مرکز خلافت خود قرار داد و نام سرمن رای یعنی هر بیننده ای را شاد می کند, را بر آن گذارد. قسمت اعظم سامراء اردوگاه سپاهیان عباسی بود و از آنجا که امام یازدهم ما حضرت امام حسن عسکری (ع) در این اردوگاه زندانی بود آن حضرت را عسکری لقب دادند.

قاهره:

شهر قاهره در سال 358 هجری در کنار شهر فسطاط مصر توسط جوهرسیسیلی یکی از سرداران معز, خلیفه فاطمی, ساخته شد. این سردار فاطمی با لشکر عظیم از بلاد مغرب وارد مصر شد و دست بنی عباس را از سرزمین مصر کوتاه کرد. و شهر قاهره به عنوان مرکز خلافت خلفای فاطمی, معز تعیین گردید.

خلفای فاطمی در مصر و خلفای عباسی در بغداد با یکدیگر رقابت شدید داشتند. بیشتر نزاع آنها بر سر تملک سرزمین های مقدس مکه و مدینه بود. این به خاطر پیدایش نظریه ای بود مبنی بر اینکه تسلط بر مکه و مدینه نشانه ی مشروعیت خلیفه است و امیرالمومنین کسی است که فرمانروای مکه و مدینه باشد. این همان نظریه ای است که بعدها پادشاهان عثمانی نیز در اثبات حقانیت خود بدان استناد می کردند.

قرطبه:

قرطبه, شهر بزرگ,زیبا و پرآوازه اندلس, سالیان دراز به عنوان مرکز حکومت اسلامی در غرب بود. در زمان خلافت, خلیفه اموی در قرطبه, خلیفه اموی در قرطبه, این شهر دارای 3877 مسجد, 911 حمام, 213077 باب خانه برای رعایا, 60300 باب خانه مخصوص دولتمردان, 80455 باب مغازه بود.

گوستا و لوبون درباره قرطبه گفته است: دارالخلافه قرطبه در علوم و فنون و تجارت مرکز مهمی شمرده می شد که می توان گفت با بزرگترین پایتخت های امروز اروپا همدوش بوده است. و نیز می گوید: از زمان عبدالرحمن, خلیفه اموی, یعنی از وقتی که اندلس از خلافت شرقی مجزا شد,تمدن عربی اسلامی به اوج کمال رسید و تا سیصد سال قرطبه از حدیث علوم تاج افتخاری بر سر تمام شهر های عالم بود.

ب- نهادهای علمی:

مسجد: اولین مرکز آموزشی و علمی در اسلام مسجد بود که همزمان با تاسیس حکومت اسلامی در مدینه به وجود آمد. شاید بتوان گفت یکی از قرارگیرترین مراکز آموزشی که در سراسر قلمرو اسلامی وجود داشته است,مساجد بودند. مساجد نخستین مراکز اجتماعات دینی مسلمانان به شمار می آمد, و حتی ساختمان مدارس نیز مانند نقشه مساجد بود. مساجد معروف از زمان تاسیس خود دارای کتابخانه بودند که برخی از آنها عبارتند از: مسجد جامع بصره, مسجد جامع فسطاط, مسجد جامع کبیر قیروان, مسجد جامع اموی دمشق, مسجد جامع زیتونه در تونس, مسجد جامع قرویین فا س و مسجد جامع الخصیب اصفهان.

بیت الحکمه:

 نخستین مرکز مهمی که نقش برجسته ای در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت, بیت الحکمه بود, که در زمان هارون الرشید پایه ریزی شد. بیت الحکمه, نخستین کتابخانه مسلمانان در بغداد بود که در اثر توجه منصور,خلیفه عباسی, به ترجمه کتابهایی از زبان های دیگر به عربی به وجود آمد. در زمان مامون,بیت الحکمه توسعه و گسترش یافت. او صد بار شتر کتاب به بغداد حمل کرد و ظاهرا این کتابها به دنبال قرار داد صلحی که بین وی و امپراتور روم , میشل دوم,بسته شد, به مسلمانان داده شد. در کنار بیت الحکمه,رصد خانه ای نیز وجود داشت.

دارالعلم:

دارالعلم کتابخانه های عمومی بودند. دارالعلم فاطمیون در مصر که در سال 395 هجری قمری به دستور حاکم, خلیفه فاطمی,در قاهره تاسیس شد,تقریبا یک میلیون جلد کتاب داشت. دارالعلم موصل به وسیله جعفربن محمد همدان موصلی تاسیس شد که در آن کتابهایی از همه رشته ها ی علمی گردآوری شده بود. دارالعلم طرابلس در لبنان که در سده پنجم هجری تاسیس شد 1600000 جلد کتاب داشت. در کنار این دارالعلم ها علوم ریاضی, طبیعی و فلسفه تدریس می شد.

نظامیه:

خواجه نظام الملک, در نیمه دوم سده پنجم , مدارسی در بغداد و نیشابور و در دیگر شهرها تاسیس کرد که به نظامیه شهرت پیدا کرد. نظامیه بغداد در سال 459 هجری قمری تاسیس شد که ابواسحاق شیرازی در آن تدریس می کرد; و امام محمد غزالی نیز یکی دیگر از مدرسان آن نظامیه بود. این مدارس به این دلیل نظامیه گفته اند که به دستور خواجه نظام الملک ساخته شده بود. نظامیه نیشابور پس از نظامیه بغداد از نظامیه های مشهور جهان اسلام بود, که در آن افراد مشهوری چون امام محمد نیشابوری, حکیم عمر خیام, حسن صباح,امام محمد غزالی و برادرش امام احمد و امام محمد نیشابوری تربیت یافتند. از دیگر مدارس معروف, مدرسه بیت المقدس است که به دستور صلاح الدین ایوبی ساخته می شود. مدرسه غرناطه در اسپانیا نقش زیادی در انتقال فرهنگ اسلامی در اسپانیا داشته است . در حال حاضر جامع الازهر قاهره حوزه های علمیه در نجف و قم از جمله مدارس دینی هستند که به صورت دانشگاه های بزرگی در توسعه و گسترش فرهنگ اسلامی نقش ایفا می کنند.

 بیمارستان:

بیمارستان های جهان اسلام ضمن درمان بیماران مراکز تحقیق و مطالعه ی پزشکان به شمار می آمدند, آنها کتابخانه های تخصصی داشتند. مشهورترین آنها عبارتند از: بیمارستان قسطاط, بیمارستان قاهره, بیمارستان بغداد و بیمارستان ری.

رصدخانه:

از دیگر مراکز علمی در جهان اسلام, رصدخانه بود. در رصدخانه ها پیشرفته ترین پژوهشهای ریاضی و نجومی صورت گرفت. از رصدخانه های معروف می توان رصدخانه مراغه و سمرقند را نام برد.

ج- نهادهای اداری و اجتماعی:

برای اداره سرزمین اسلامی به ویژه پس از عصر فتوحات نیازمند دستگاه اداری متمرکز, دقیق و گسترده ای بود. بنابراین خلفا برای سر و سامان دادن به امور اداری کشور اسلامی اقداماتی انجام دادند. بسیاری از این اقدامات از سوی خلیفه دوم با راهنمایی امیر مومنان حضرت علی (ع) انجام گرفت:

تقسیم سرزمین اسلام به واحدهای سیاسی کوچک تر و معین و تعیین فرماندار برای هر یک-1

تعیین مساحت و اندازه گیری سرزمین به ویژه نواحی حاصلخیز برای برآورد تقریبی مقدار درآمد سالانه آنها-2

 وضع تقویمی جدید برای استفاده در زمین های کشاورزی-3

یکسان سازی مقیاس واحدهای وزن, حجم و مساحت-4

یکسان سازی مسکوکات و رواج اوراق بهادار.-5

دیوان خراج: -1

یکی از نخستین دیوانهای تشکیل شده در اسلام, که در عین حال یکی از معروف ترین آنها نیز به شمار می رود, دیوان خراج نام داشت. وظیفه این دیوان سرپرستی بخش بزرگی از امور مالی سرزمین های اسلامی بود. در این دیوان فهرستی وجود داشت که اموال و دارایی های سرزمین اسلامی در آن نوشته می شد. چگونگی گردآوری خراج از سرزمین ها, حواله کردن آنها به مرکز خلافت, چگونگی تقسیم آن بین مسلمانان, و رتبه بندی مسلمانان در دریافت خراج, از جمله وظائف این دیوان بود. سرپرست دیوان, مستوفی نام داشت.

دیوان برید: -2

مسلمانان تشکیلات دیوان برید را از ایرانیان یا رومیان آموختند. وظائف این دیوان عبارت بود از خبر رسانی, انتقال فرمان ها و اخبار از اطراف واناف سرزمین اسلامی به مرکز خلافت; و نگاهبانی از قلمرو سرزمین اسلامی و غیره.

دیوان انشا: -3

این دیوان که به نام دیوان رسائل نامیده می شد, وظیفه اش تنظیم وارسال نامه های دولتی, به ویژه فرمان های خلیفه مسلمین به سراسر نقاط قلمرو عالم و اسلام بود. این دیوان نخستین دیوانی است که در صدر اسلام,در زمان رسول گرامی اسلام (ص) پدید آمد.

4- دیوان جیش:

این دیوان که دیوان جند نیز نامیده می شد در زمان خلیفه دوم به وجود آمد. وظیفه آن سرپرستی امور لشکری مسلمین, تهیه امار جنگاوران, کشته شدگان, زخمیان و تعیین وجوه پرداختی به هر کدام از جنگاوران از جمله وظائف این دیوان بود.

5- دیوان بیت المال :

این دیوان محل خاصی برای نگاهداری اموال منقولی بود که از محل خراج یا جزیه یا درآمدهای دیگر به دست می آمد, و باید بین مسلمانان تقسیم می شد.

6- دیوان اقطاع :

وظیفه این دیوان بررسی و نظارت بر اداره ی زمین های حاصل خیزی بود که از سوی مرکز خلافت برای کشت و کار در اختیار افراد دیگر قرار داده می شد.

7- دیوان عرض :

تشکیلات این دیوان دفتری بود مربوط به سپاهیان که اسامی آنها در آن نوشته می شد تا در موقع لزوم با آنها ارتباط برقرار شود.

8- دیوان الابنیه المعموره :

وظیفه این دیوان بررسی عمر ساختمان ها و بازسازی انها بود.

9- دیوان مظالم :

وظیفه این دیوان رسیدگی به شکایات مردم بود.

10- حسبه :

حسبه یک نهاد نظارتی بر کار افراد در جامعه, به ویژه اصناف بازار بود, فرد یا افرادی که عهده دار مسئولیت حسبه بودند,محتسب یا ولی حسبه نامیده می شدند.

تاثیر فرهنگ ها و تمدن های پیشین در پیدایش تمدن اسلامی, یونان و ایران و.....

منبع اصلی علوم عقلی که به جهان اسلام راه یافت یونان و محفل علمی آن بود, اگر چه بیشترین علوم غیر مستقیم و با ترجمه آنها به زبان های سریانی و لاتینی ماخوذ, از یونانی, به دست مسلمانان رسید. بخش دیگر علوم یونانی نیز از اسکندریه (مصر) و مرکز علمی آنجا, یعنی مدرسه اسکندریه, به مسلمانان رسید. علومی که مسلمانان از یونانیان فرا گرفتند عبارتند از: ریاضی , نجوم  پزشکی, و علوم طبیعی. آثاردانشمندان اسلامی نشان می دهد که مسلمانان تا چه حد از نوشته های بقراط, جالینوس , افلاطون , فیثاغورث و ارسطو بهره گرفتند. این نکته نیز مهم است که اولین برخورد و آشنایی در این زمینه نه از راه ترجمه آثار یونانی, بلکه از طریق پزشکان انجام گرفت: پزشکانی که در زمان فتوح در سرزمین های یونانی می زیستند. با انتخاب دمشق به عنوان پایتخت خلافت, تماس با دانشمندان یونانی به مراتب آسان تر شد.

بخشی از علوم, از هند به جهان اسلام راه یافت. در اوائل دوره خلافت عباسی, این ارتباط علمی برقرار شد و ترجمه هایی از متون هندی در پزشکی و نجوم صورت گرفت. در سال 154 هجری قمری نیز, چند دانشمند هندی, که در میان آنها اختر شناسی برجسته نیز حضور داشت,نزد منصور خلیفه عباسی آمدند. منصور از این اختر شناس خواست مختصری از این علوم را به دانشمندان دربارش آموزش دهد. به این طریق فرهنگ و دانسته های هندی به صورت وسیعی وارد حوزه ی علوم اسلامی گردید.

یکی دیگر از مراکز علمی که از طریق آن علوم گوناگونی وارد قلمرو تمدن اسلامی شد ایران به ویژه شهرگندی شاپور(میان شوشتر و دزفول) بود. در گندی شاپور از زمان حکومت خسرو انوشیروان, مدرسه و بیمارستانی ساخته شده بود و در آنجا پزشکان و دانشمندان متعددی از کشورهای مختلف به کار اشتغال داشتند. یکی از دلایل رشد گندی شاپورورود نسطوریان به این شهر است.

هنگامی که نسطوریان رانده شده از مدرسه ی ادسا به سوی ایران آمدند و در شهر گندی شاپور اقامت گزیدند, ترجمه های سریانی کتب یونانی را با خود آوردند و برخی از حکمای اشراقی یونان که از آتن تبعید شده بودند به آموزش فلسفه پرداختند و به دستور انوشیروان برخی از کتاب های افلاطون و ارسطو را به پهلوی ترجمه کردند. پس از فتح ایران به دست مسلمانان, انتظار ترجمه فارسی به عربی امری طبیعی بود. به طور مشخص در عصر خلافت عباسی, کتبی از پهلوی به عربی ترجمه شد. یکی از این کتاب ها زیج شهریار است که ابوسهل نوبخت آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرد. این کتاب بعدها به یکی از مهم ترین منابع تکمیل دانش نجوم اسلام تبدیل شد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ