خلاصه و نتیجهگیری
فطرت از نظر لغوی به معنای «نحوة خاص خلقت یا همان خلق از عدم»، و با مفاهیمی چون حنیف و صبغه مساوق، و با غریزه و طبیعت متفاوت است. فطرت در اصطلاح قرآن در ارتباط با دین مطرح شده است و به معنایشناخت الله و گرایش به او در انسان است. استاد مطهّری با تحلیلی فلسفی توسعی در معنای قرآنی آن قایل شدهاند که میتوان آن را چنین تعریف کرد: مجموعة ویژگیها و خصوصیات سرشتی نوع انسان که به صورت بالقوه در او وجود دارند. این استعدادها و تواناییهای سرشتیکه فصل ممیز انسان از دیگر موجوداتاند، استعدادهاییهمچون حقیقتجویی و خلاقیت را در برمیگیرند.
فطرت دو بعد ادراکی(شناختی) و احساسی(عاطفی) دارد، که بعد ادراکی آن نیز به دو قسم تصورات و تصدیقات تقسیمپذیر است. در باب فطرت ادراکی، استاد مطهّری معتقدند که انسان تصورات فطری ندارد؛ ولی تصدیقات فطری به معنای تصدیق بدیهی اولی دارد.
بعد دیگر فطرت، فطرت احساسی است که گرایشهای انسانی و مافوق حیوانی انسان را دربر میگیرند؛ گرایشهایی فطری همچون گرایش به پرستش، خلاقیت و دین. از نظر استاد مطهّری همة گرایشهای فطری شعبهها و شاخههای گرایش اصلی فطرتاند و آن «گرایش به کمال مطلق و فرار از نقص» است. اگر انسان به دنبال امور دیگر میرود، به خاطر این است که در آن امور کمالی مییابد و اگر از چیزی فرار میکند،بدان سبب است که در آنها نقص میبینید.
امور فطری، امکان رشد دارند؛ یعنی اموری بالقوهاند که اگر از شرایط و عوامل درونی و بیرونی بهره جویند، شکوفا میشوند و به فعلیت میرسند.
فطرت(دینی) منحرف و مسخ نمیشود؛ بلکه انسان است که از فطرت منحرف و مسخ میشود. آدمی وقتی رفتاری را انجام میدهد که با فطرتش مخالف است، رفتهرفته از فطرتش منحرف میشود و اگر بر این مسیر لجاج و اصرار بورزد، مسخ میشود. در چنین صورتی فطرت از بین نرفته؛ بلکه فراموش شده و فعلیت نیافته است.
منابع
طباطبائی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، پاورقی مرتضی مطهری، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، 1359، ج 1-3.
ـــــ ، اصول فلسفه و روش رئالیسم، پاورقی مرتضی مطهری، تهران، صدرا، 1377، ج 5.
فرامرز قراملکی، احد، استاد مطهّری و کلام جدید، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی، 1383.
مطهّری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، 1377.
ـــــ ، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، 1378.
ـــــ ، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1385.
ـــــ ، فطرت، تهران، صدرا، 1373.
ـــــ ، فلسفة تاریخ، تهران، صدرا، 1374، ج1.
ـــــ ، فلسفة تاریخ، تهران، صدرا، 1383، ج3 .
ـــــ ، قیام و انقلاب مهدی?ازدیدگاه فلسفة تاریخ، تهران، صدرا، 1385
ـــــ ، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی(5)، جامعه و تاریخ، تهران، صدرا، 1370.
ـــــ ، نقدی بر مارکسیسم، تهران، صدرا، 1362.
معلمی، حسن، نگاهی به معرفتشناسی در فلسفة اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی، 1387.
. مرتضی مطهری، مقدمه ای بر جهانبینی اسلامی: انسان و ایمان، ص65.
. همو، فطرت،ص50.
.احد فرامرز قراملکی، استاد مطهری و کلام جدید، ص257.
.مرتضی مطهری، فطرت، ص20.
. همان، ص19.
. همو، فطرت، ص27.
. همان، ص29.
. همان، ص30-29.
. همان، ص33 و 34.
. همو، نقدی بر مارکسیسم، ص249.
. سیدمحمد حسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، پاورقی مرتضی مطهری، ج2، ص183.
. همان.
. همان، ص 172.
. همان، ص 172.
. همان، ص 175-176.
. همان.
. همان، ص188.
. همان، ص238.
. همان، ص239.
. همان، ص248.
. مرتضی مطهری، فطرت، ص50.
. سید محمدحسین طباطبائی،همان، ج2 ،ص182.
. حسن معلمی، نگاهی به معرفتشناسی در فلسفة اسلامی، ص198.
. مرتضی مطهری، فطرت، ص71.
. همو، فلسفة تاریخ، ج4، ص252.
. همان، ص253.
. همان.
. همان، ص252.
. همو، فطرت، ص60.
. همو، فلسفة تاریخ، ج4، ص259.
. همان، ص 259-260.
. همو، فطرت، ص95.
. همو، آشنایی با قرآن، ج8، ص 58.
. همو، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی(5): جامعه و تاریخ، ص249.
. همو، تعلیم و تربیت در اسلام، ص50.
. همو، فلسفة تاریخ، ج1، ص 159-162.
. همان، ص 158-159.
. همو، قیام و انقلاب مهدی?ازدیدگاه فلسفة تاریخ، ص35.
. همو، فلسفة تاریخ، ج4، ص78.
. همان، ص53.
. همو، اسلام و مقتضیات زمان، ج1، ص400.
. همو، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی(5): جامعه و تاریخ، ص54.
. همو، آشنایی با قرآن، ج5،ص177.
. همو، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی(5): جامعه و تاریخ، ص189.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ