سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : دانش را در بند کنید . عرض کردم : در بند کردن آن چگونه است؟ فرمود : نگارش آن . [عمرو بن العاص]
 
یکشنبه 96 آذر 19 , ساعت 2:10 عصر

تعریف تمدن اسلامی و محدوده تاریخی و جفرافیایی آن:

تمدن اسلامی,عبارت از مجموعه دستاوردها و اندوخته های مادی و معنوی مسلمانان در طول تاریخ از بعثت پیامبر اکرم (ص) تا کنون می باشد,که این دستاوردها و اندوخته ها حاصل تلاش مسلمانان بوده و به طور مستقیم یا غیر مستقیم,در اثر تعالیم و سیره نبی اعظم حضرت محمد(ص) و ائمه اطهار و نمایندگان آنها حاصل شده است.

اسلام با بعثت رسول گرامی اسلام(ص) در 27 رجب سال چهلم عام الفیل برابر با سال 610 میلادی از مکه آغاز می گردد. دعوت آن حضرت با یک دوره سه ساله بصورت پنهانی و سپس با دعوت خویشان ,جامعه مکه را به دین جدید آغاز می گردد. چون با مخالفت مشرکین مکه روبه رو می شود ,عده ای از مسلمانان به حبشه مهاجرت می کنند. افزایش مخالفت و اذیت و آذار مشرکین نسبت به آن حضرت و دیگر مسلمانان ,و به خطر افتادن جان آن حضرت موجب می شود, به یثرب که بعدا مدینه النبی گفته می شود هجرت نمایند.

در آغاز بعثت,اساس سازمان جامعه اسلامی از سه نفر حضرت خدیجه (س), حضرت علی (ع), و زید بن حارثه که خود آن حضرت در راس آن قرار داشت تشکیل شده بود. به تدریج در دوره دعوت پنهانی بر تعداد آن ها افزوده شد که به مسلمانان اولیه شهرت پیدا کردند. در دعوت عمومی پیروان آن حضرت رو به فزونی گذاشت و این برای مشرکین غیر قابل تحمل بود و لذا اذیت و آزار آنها نسبت به پیامبر اکرم (ص) و یارانش افزایش یافت.

در سال یازدهم بعثت پیامبر اکرم (ص) در مسجدالحرام با تعدادی از بزرگان قبیله خزرج که برای رفع مشکل خود در یثرب به مکه آمده بودند,دیدار کرد. تلاوت قرآن مجید توسط پیامبر اکرم (ص) و دعوت آنان به اسلام که دین صلح و برادری است ,موجب شد که آنها که از اختلاف با طایفه اوس به تنگ آمده ,و در اثر معاشرت با یهودیان مطالبی در مورد ظهور پیامبر جدید شنیده بودند تحت تاثیر آموزه های فطری پیامبر (ص) قرار گرفته و مسلمان شوند,و با آن حضرت پیمان ببندند که به خدا شرک نورزند,فرزندان خود را نکشند,دزدی نکنند, مرتکب زنا نشوند, به دیگران تهمت نزنند,و در کارهای نیک از رسول گرامی اسلام تبعیت نمایند. بر اساس این بیعت ,رسول گرامی اسلام,به تقاضای خزرجیان پاسخ مثبت داد ,مصعب بن عمیر را به عنوان نخستین داعی اسلام به مدینه اعزام نمود تا به طالبان اسلام قرآن,آداب نماز و احکام اسلامی را بیاموزد.

ورود مصعب به یثرب که با استقبال گرم مردم روبرو شد سبب شد که عده زیادی از مردم یثرب مشتاق دیدار رسول خدا شوند,لذا در سال بعد تعداد زیادی از مردم یثرب به شوق دیدار با پیامبر اکرم (ص) در مراسم حج خدمت آن حضرت رسیدند و در شبانگاه سیزدهم ذیحجه در عقبه منی با آن حضرت پیمانی منعقد نمودند که از پیامبر چون خانواده خود حمایت کنند. پیمان مذکور زمینه مهاجرت مسلمانان و رسول گرامی اسلام به شهر یثرب فراهم کرد. زمانی که مشرکین علیه جان پیامبر توطئه کردنند,آن حضرت به شهر یثرب هجرت نمودند. یاران و اصحاب رسول خدا در آن زمان به دو گروه تقسیم می شدند,مسلمانی که از مکه به یثرب مهاجرت کرده بودند, مهاجر, مسلمان یثرب به انصار شهرت پیدا کردند.

نخستین اقدام رسول گرامی اسلام (ص) در ورود به شهر یثرب یا مدینه النبی ,تاسیس یک نهاد اجتماعی,مرکز پرستش و آموزش, محلی برای صدور دستور جهاد در راه خدا و اجرای احکام اسلامی به نام مسجد بود. سپس با عهد پیمان اخوت و برادری بین مسلمانان مهاجر و انصار موجب وحدت مسلمانان و با تدوین نخستین قانون نامه مدینه سبب هماهنگی و یکپارچگی مردم مدینه گردید

ساختار جامعه اسلامی در مدینه بر خلاف موقعیت مسلمانان در مکه که شکل و فرم تبلیغی, ترویج و نشر دین اسلام داشت, شکل و فرم سیاسی و حکومتی به خود گرفت.مسلمانان در مدینه دارای حکومت, قلمرو و جمعیت شده و دولت اسلامی را در آن شهر بنا نهادند. رسول خدا(ص) برای بقا و دوام حکومت اسلامی به تعداد 26 تا 27 غزوه با مشرکین داشت که خود شخصا در آن حضور داشت و به تعداد بیش از 36 سریه داشت که نیروهای اسلام به فرماندهی افرادی برای استحکام حکومت اسلامی به خارج از مدینه اعزام نمود و خود در مدینه حضور داشت. این جنگ و جدال ها که به جهاد در راه خدا معروف است موجب تثبیت موقعیت سیاسی و نظامی مسلمانان گردید به طوری تا اواخر پر برکت پیامبر اکرم (ص) بزرگترین قدرت جزیره العرب, قریش, تسلیم پیامبر شد و مکه شهر پرآوازه جزیره العرب به وسیله مسلمانان فتح گردید.

پیامبر اکرم (ص) با انعقاد عهد و پیمان با سران قبایل و طوایف از جمله یهودیان و مسیحیان, دولت نوپای اسلامی را مستحکم نمود و پس از صلح حدیبیه,فتح مبین, در سال ششم هجری فرصت پیدا کرد که با ارسال نامه هایی به سران و پادشاهان کشورهای مطرح آن زمان, آنها را به دین جدید دعوت نماید.

پس از حادثه غدیر خم و مطرح شدن جانشینی پیامبر اکرم (ص) تمام کسانی که آرزوی قدرت و حکومت را داشتند به تدریج شروع به فعالیت کردند تا بتوانند زمینه را آماده کنند و پس از آن حضرت قدرت را قبضه نمایند. با در گذشت رسول گرامی اسلام در سال یازدهم هجری, بر سر جانشینی پیامبر اکرم (ص) بین مسلمانان اختلاف پیداشدکه سرانجام در سقیفه بنی ساعده ابوبکر گوی سبقت از دیگران را برد و از همان زمان شکافی عمیق در جامعه اسلامی ایجاد شد که ضرر و زیان آن غیر قابل ارزیابی و خساراتی که جامعه اسلامی از این دو دستگی متحمل شده بی عدد و حساب است. به عقیده نگارنده اگر پس از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) وحدت و یگانگی مسلمین حفظ می شد, و بر اساس خط مشی تعیین شده از سوی آن حضرت عمل می گردید, ما در حال حاضر شاهد جهانی بودیم که فرهنگ و تمدن اسلامی الگوی کشورهای سراسر جهان و کشورهای اسلامی به عنوان مقتدرترین کشورهای جهان مطرح می شدند.

ابوبکر با تلاش و کوشش بسیار, از طریق جنگ و جدال, توانست حکومت خود را بر کسانی سلطه خلیفه و حکومت مرکزی را تهی پذیرفتند, تحمیل کند و سراسر شبه جزیره عربستان را زیر فرمان خود آورد.

پس از در گذشت او,عمربن خطاب طبق توصیه ابوبکر خلیفه شد. خلافت ابوبکر با فتوحاتی در ایران, روم, مصر و افریقا هم زمان بود. با روی کار آمدن بنی امیه و بعد بنی مروان و سپس بنی عباس حوزه سرزمین اسلامی توسعه و

گسترش یافت,به طوری که پس از چندی سرزمین های بین النهرین, ایران, روم, مصر, حبشه, شمال افریقا, ماوراء النهر, هند, چین و ماچین و شمال افریقا و جنوب اروپا تحت فرمان مسلمانان قرار گرفتند.

با اینکه امروزه سرزمین های زیادی وجود دارد که تحت فرمان و سلطه ی مسلمانان نمی باشد,اما آثاری از فرهنگ و تمدن اسلامی در آن سرزمین ها قابل مشاهده است. به امید روزی که امام عدالت گستر جهانی ظهور کند و با حکومت خویش فرهنگ و تمدن اسلامی سرتاسر جهان گسترش دهد.


یکشنبه 96 آذر 19 , ساعت 2:3 عصر

مقدمه

تمدن اسلامی,تمدن یک ملت یا نژاد خاص نیست , بلکه مقصود تمدن ملت های اسلامی است که عرب ها, ایرانیان و دیگران را شامل می شود, که به وسیله دین رسمی یعنی اسلام و زبان علمی و ادبی یعنی عربی با یکدیگر متحد شدند. این تمدن با هنر ایرانی و رومی و سایر جوامع ترکیب گردید و تمدنی به نام تمدن اسلامی به وجود آورد. این تمدن درجه ای از عظمت, کمال و پهناوری است که آگاهی از همه جنبه های آن و احاطه بر همه جوانب آن کاری بس دشوار است. با پیدایش اسلام و انتشار سریع و گسترده آن در میان اقوام و ملل و جلب و جذب فرهنگ های گوناگون بشری, بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایه گذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. این ملل با ارزش ها و ملاک های نوین اسلامی موفق به ایجاد تمدنی شدند که بدان تمدن اسلامی گفته می شود.

در مطالعه تاریخ اسلام به این نتیجه می رسیم که فرهنگ و تمدن اسلامی بر اساس اصولی منطقی و معقول شکل گرفته که دارای فلسفه ای زنده است و پویایی آن قابل تکرار می باشد.

تعریف تاریخ:

تاریخ از نظر لغت به معنای تعیین و شناساندن وقت است. تاریخ از ماده ارخ یا ورخ به معنای تعیین وقت می باشد.

هرودوت (پدر تاریخ) تاریخ را به معنای مطالعه و بررسی روزگاران گذشته می داند.

ابن خلدون,تاریخ را دانشی سرچشمه گرفته از حکمت و بیانگر سرگذشت ملت ها,سیره ی پیامبران و سیاست پادشاهان می داند.

شهید مطهری(ره) تاریخ را یکی از منابع معرفت انسانی می داند,آن را به دو بخش نقلی و علمی تقسیم می کند.

رویداد های قابل ذکری که به ترتیب زمانی تنظیم شده است تاریخ گویند.

تاریخ شرح زندگی اجتماعی گذشته انسان است.

علم تاریخ ,علم مطالعه زندگی اجتماعی گذشته انسان می باشد.

تعریف فرهنگ:

فرهنگ از نظر لغت به معنای ادب,تربیت,دانش,علم,معرفت و مجموعه آداب و رسوم است.

فرهنگ فصل جدا گر انسان از حیوان است.

فرهنگ شامل ارزش ها, باورها, اندیشه ها,آداب و راه رسم ها است.

فرهنگ عبارت از مجموعه دستاورد ها و اندوخته های معنوی بشری است.

فرهنگ در عرف عمومی عبارت است از آداب دانی, آراستگی ,ادب و حتی علم و دانش است.

فرهنگ در علوم اجتماعی بخشی از تمدن است.

فرهنگ شامل همه ی عناصر مادی و معنوی زندگی اجتماعی است که انسان در درون آن داده و پرورده می شود و توسط آن صاحب شخصیت می گردد.

تعریف تمدن:

تمدن در لغت به معنای شهرنشین شدن,به اخلاق و آداب شهریان خوگرشدن,همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی, اقتصادی, دینی, سیاسی و غیره می باشد.

تمدن از واژه مدن گرفته شده و با کلمه مدینه هم ریشه است.

تمدن به معنای دستاوردهایی است که قبلا در جهان محسوس وجود نداشته و توسط انسان ساخته شده و مصنوع اوست.

تمدن عبارت است از مجموعه دستاوردها و اندوخته های مادی و معنوی بشری که این دستاوردها و اندوخته ها یا حاصل تلاش انسان است و یا به طور مستقیم یا غیر مستقیم در اثر تعالیم انبیاء حاصل شده است.

از نظر عده ای فرهنگ و تمدن هم معنا به کار گرفته شده اما مورخین و صاحب نظران سعی نموده اند که این دو مفهوم را از یکدیگر جدا کنند.از این نظر تمدن هر چه بیشتر جنبه های مادی ساخته های انسان را به خود گرفته مانند معماری و شهر سازی و فن آوری,فرهنگ بیشتر جنبه های معنوی زندگانی انسانی را مانند آیین ها و آداب و زبان و دین و دانش را شامل می گردد.

اگر چه عده ای تمدن را به معنای شهرنشینی گفته اند و منظور این است که شهر نشینی در نقطه مقابل چادر نشینی و بیابان گردی قرار دارد; و بسیاری بر این عقیده اند که تمدن عمدتا از زمانی آغاز شد که انسان زندگی بدوی را ترک گفت و شهر نشینی را آغاز کرد,اما باید گفت که تمدن صرفا شهر نشینی نیست. زیرا تمدن اگر چه با شهر نشینی ارتباط دارد ,ولی درشهر نشینی خلاصه نمی شود. به عبارت دیگر تمدن غیر از شهر نشینی است و به همین دلیل می توان مدعی شد که جوامع کوچ رو غیر متمدن می باشند.

تمدن با درجه پیشرفت فکری و اجتماعی انسان رابطه تنگاتنگی دارد . بدون این رشد که ریشه در زندگی ما قبل شهری انسان دارد و بر اساس قابلیت ها و استعداد های بالقوه ی وی و نیز فراهم شدن شرایط لازم برای فعلیت یافتن آن استعداد ها حاصل می شود,پیدایش تمدن ممکن نبوده است. با شروع زندگی شهر نشینی انسان به دلیل توسعه و گسترش ارتباطات اجتماعی,رشد فکری و اجتماعی انسان بیشتر شده و در این مرحله از زندگی دستاورد های زندگیش بیشتر شده است. بنابراین تمدن بطور عمده محصول شهر نشینی است,اما در شهر نشینی نیز محدود نمی گردد.

انسان در طول تاریخ مراحل مختلفی طی کرده است,که هر مرحله از زندگی او نسبت به مرحله قبلی کامل تر و مفیدتر بوده,و او توانسته بهتر و بیشتر نیازهایش را تامین کند. وجود پیامبران,معلمان و راهنمایان الاهی در زندگی انسان نقش آفرین بوده, و در اثر هدایت و راهنمایی آنها انسان توانسته بهتر مسیر تکاملی خود را طی کند و آثار تمدنی پیشرفته تری را بر جا گذارد.

عناصر تشکیل دهنده فرهنگ و تمدن:

برای تشکیل یک فرهنگ و تمدن عوامل مختلفی تاثیر گذار می باشد که ما به مواردی از آن اشاره می کنیم.

1.همبستگی یا به قول ابن خلدون عصبیت که به تعبیر دیگر غرور ملی می باشد.

2.امنیت و وجود آرامش

3.زندگی اجتماعی که بر اساس همکاری و تعاون است.

4.تحمل و بردباری                                                   11.خط

5.دین                                                                   12.زبان

6.اخلاق                                                                 13.علم

7.وحدت و یکپارچگی                                                 14.مهارت

8.رفاه نسبی                                                             15.فن و تجربه

9.نیاز و مشکلات                                                       16.جنگ و تجاوز که گاهی قوم متجاوز تمدن و فرهنگ خود را به

10.مهاجرت                                                              قوم شکست خورده تحمیل کرده و زمانی تحت تاثیر فرهنگ و

                                                                            تمدن قوم مغلوب قرار گرفته است و غیره

عوامل فوق کم یا زیاد در پیدایش و ایجاد تمدن و فرهنگ یک جامعه موثر بوده است

اما عواملی که فرهنگ و تمدن اسلامی را از سایر فرهنگ و تمدن های دیگر متمایز می سازد,وحی الاهی,قرآن مجید,و سیره نبی اعظم (ص) و گفتار و کردار پیشوایان دین مبین اسلام است. زمانی یک تمدن ,تمدن اسلامی است که زمینه مناسب برای تثبیت و ترویج فرهنگ اسلامی فراهم آورد و شیوه زندگی در آن همراه و هماهنگ با حفظ فرهنگ و تمدن اسلامی می باشد.

تعریف تمدن اسلامی و محدوده تاریخی و جفرافیایی آن:

تمدن اسلامی,عبارت از مجموعه دستاوردها و اندوخته های مادی و معنوی مسلمانان در طول تاریخ از بعثت پیامبر اکرم (ص) تا کنون می باشد,که این دستاوردها و اندوخته ها حاصل تلاش مسلمانان بوده و به طور مستقیم یا غیر مستقیم,در اثر تعالیم و سیره نبی اعظم حضرت محمد(ص) و ائمه اطهار و نمایندگان آنها حاصل شده است.

اسلام با بعثت رسول گرامی اسلام(ص) در 27 رجب سال چهلم عام الفیل برابر با سال 610 میلادی از مکه آغاز می گردد. دعوت آن حضرت با یک دوره سه ساله بصورت پنهانی و سپس با دعوت خویشان ,جامعه مکه را به دین جدید آغاز می گردد. چون با مخالفت مشرکین مکه روبه رو می شود ,عده ای از مسلمانان به حبشه مهاجرت می کنند. افزایش مخالفت و اذیت و آذار مشرکین نسبت به آن حضرت و دیگر مسلمانان ,و به خطر افتادن جان آن حضرت موجب می شود, به یثرب که بعدا مدینه النبی گفته می شود هجرت نمایند.

در آغاز بعثت,اساس سازمان جامعه اسلامی از سه نفر حضرت خدیجه (س), حضرت علی (ع), و زید بن حارثه که خود آن حضرت در راس آن قرار داشت تشکیل شده بود. به تدریج در دوره دعوت پنهانی بر تعداد آن ها افزوده شد که به مسلمانان اولیه شهرت پیدا کردند. در دعوت عمومی پیروان آن حضرت رو به فزونی گذاشت و این برای مشرکین غیر قابل تحمل بود و لذا اذیت و آزار آنها نسبت به پیامبر اکرم (ص) و یارانش افزایش یافت.

در سال یازدهم بعثت پیامبر اکرم (ص) در مسجدالحرام با تعدادی از بزرگان قبیله خزرج که برای رفع مشکل خود در یثرب به مکه آمده بودند,دیدار کرد. تلاوت قرآن مجید توسط پیامبر اکرم (ص) و دعوت آنان به اسلام که دین صلح و برادری است ,موجب شد که آنها که از اختلاف با طایفه اوس به تنگ آمده ,و در اثر معاشرت با یهودیان مطالبی در مورد ظهور پیامبر جدید شنیده بودند تحت تاثیر آموزه های فطری پیامبر (ص) قرار گرفته و مسلمان شوند,و با آن حضرت پیمان ببندند که به خدا شرک نورزند,فرزندان خود را نکشند,دزدی نکنند, مرتکب زنا نشوند, به دیگران تهمت نزنند,و در کارهای نیک از رسول گرامی اسلام تبعیت نمایند. بر اساس این بیعت ,رسول گرامی اسلام,به تقاضای خزرجیان پاسخ مثبت داد ,مصعب بن عمیر را به عنوان نخستین داعی اسلام به مدینه اعزام نمود تا به طالبان اسلام قرآن,آداب نماز و احکام اسلامی را بیاموزد.

ورود مصعب به یثرب که با استقبال گرم مردم روبرو شد سبب شد که عده زیادی از مردم یثرب مشتاق دیدار رسول خدا شوند,لذا در سال بعد تعداد زیادی از مردم یثرب به شوق دیدار با پیامبر اکرم (ص) در مراسم حج خدمت آن حضرت رسیدند و در شبانگاه سیزدهم ذیحجه در عقبه منی با آن حضرت پیمانی منعقد نمودند که از پیامبر چون خانواده خود حمایت کنند. پیمان مذکور زمینه مهاجرت مسلمانان و رسول گرامی اسلام به شهر یثرب فراهم کرد. زمانی که مشرکین علیه جان پیامبر توطئه کردنند,آن حضرت به شهر یثرب هجرت نمودند. یاران و اصحاب رسول خدا در آن زمان به دو گروه تقسیم می شدند,مسلمانی که از مکه به یثرب مهاجرت کرده بودند, مهاجر, مسلمان یثرب به انصار شهرت پیدا کردند.

نخستین اقدام رسول گرامی اسلام (ص) در ورود به شهر یثرب یا مدینه النبی ,تاسیس یک نهاد اجتماعی,مرکز پرستش و آموزش, محلی برای صدور دستور جهاد در راه خدا و اجرای احکام اسلامی به نام مسجد بود. سپس با عهد پیمان اخوت و برادری بین مسلمانان مهاجر و انصار موجب وحدت مسلمانان و با تدوین نخستین قانون نامه مدینه سبب هماهنگی و یکپارچگی مردم مدینه گردید

ساختار جامعه اسلامی در مدینه بر خلاف موقعیت مسلمانان در مکه که شکل و فرم تبلیغی, ترویج و نشر دین اسلام داشت, شکل و فرم سیاسی و حکومتی به خود گرفت.مسلمانان در مدینه دارای حکومت, قلمرو و جمعیت شده و دولت اسلامی را در آن شهر بنا نهادند. رسول خدا(ص) برای بقا و دوام حکومت اسلامی به تعداد 26 تا 27 غزوه با مشرکین داشت که خود شخصا در آن حضور داشت و به تعداد بیش از 36 سریه داشت که نیروهای اسلام به فرماندهی افرادی برای استحکام حکومت اسلامی به خارج از مدینه اعزام نمود و خود در مدینه حضور داشت. این جنگ و جدال ها که به جهاد در راه خدا معروف است موجب تثبیت موقعیت سیاسی و نظامی مسلمانان گردید به طوری تا اواخر پر برکت پیامبر اکرم (ص) بزرگترین قدرت جزیره العرب, قریش, تسلیم پیامبر شد و مکه شهر پرآوازه جزیره العرب به وسیله مسلمانان فتح گردید.

پیامبر اکرم (ص) با انعقاد عهد و پیمان با سران قبایل و طوایف از جمله یهودیان و مسیحیان, دولت نوپای اسلامی را مستحکم نمود و پس از صلح حدیبیه,فتح مبین, در سال ششم هجری فرصت پیدا کرد که با ارسال نامه هایی به سران و پادشاهان کشورهای مطرح آن زمان, آنها را به دین جدید دعوت نماید.

پس از حادثه غدیر خم و مطرح شدن جانشینی پیامبر اکرم (ص) تمام کسانی که آرزوی قدرت و حکومت را داشتند به تدریج شروع به فعالیت کردند تا بتوانند زمینه را آماده کنند و پس از آن حضرت قدرت را قبضه نمایند. با در گذشت رسول گرامی اسلام در سال یازدهم هجری, بر سر جانشینی پیامبر اکرم (ص) بین مسلمانان اختلاف پیداشدکه سرانجام در سقیفه بنی ساعده ابوبکر گوی سبقت از دیگران را برد و از همان زمان شکافی عمیق در جامعه اسلامی ایجاد شد که ضرر و زیان آن غیر قابل ارزیابی و خساراتی که جامعه اسلامی از این دو دستگی متحمل شده بی عدد و حساب است. به عقیده نگارنده اگر پس از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) وحدت و یگانگی مسلمین حفظ می شد, و بر اساس خط مشی تعیین شده از سوی آن حضرت عمل می گردید, ما در حال حاضر شاهد جهانی بودیم که فرهنگ و تمدن اسلامی الگوی کشورهای سراسر جهان و کشورهای اسلامی به عنوان مقتدرترین کشورهای جهان مطرح می شدند.

ابوبکر با تلاش و کوشش بسیار, از طریق جنگ و جدال, توانست حکومت خود را بر کسانی سلطه خلیفه و حکومت مرکزی را تهی پذیرفتند, تحمیل کند و سراسر شبه جزیره عربستان را زیر فرمان خود آورد.

پس از در گذشت او,عمربن خطاب طبق توصیه ابوبکر خلیفه شد. خلافت ابوبکر با فتوحاتی در ایران, روم, مصر و افریقا هم زمان بود. با روی کار آمدن بنی امیه و بعد بنی مروان و سپس بنی عباس حوزه سرزمین اسلامی توسعه و

گسترش یافت,به طوری که پس از چندی سرزمین های بین النهرین, ایران, روم, مصر, حبشه, شمال افریقا, ماوراء النهر, هند, چین و ماچین و شمال افریقا و جنوب اروپا تحت فرمان مسلمانان قرار گرفتند.

با اینکه امروزه سرزمین های زیادی وجود دارد که تحت فرمان و سلطه ی مسلمانان نمی باشد,اما آثاری از فرهنگ و تمدن اسلامی در آن سرزمین ها قابل مشاهده است. به امید روزی که امام عدالت گستر جهانی ظهور کند و با حکومت خویش فرهنگ و تمدن اسلامی سرتاسر جهان گسترش دهد.

 


یکشنبه 96 آذر 19 , ساعت 1:49 عصر

علل و عوامل اقتصادی, فرهنگی و اجتماعی پیدایش و شکوفایی تمدن اسلامی

در شکوفایی علمی در تمدن اسلامی عواملی موثر بوده است. یکی از آنها همان طوری که اشاره گردید: توصیه و تشویق اسلام به تحصیل علم است. جرجی زیدان در این مورد می گوید:

همینکه مملکت اسلام توسعه یافت و مسلمانان ازانشای علوم اسلامی فارغ شدند, کم کم به فکر علوم و صنایع افتادند و برای خود همه نوع وسایل تمدن فراهم ساختند و طبعا درصدد تحصیل علم و صنعت بر آمدند. چون از کشیشان مسیحی مطالبی از فلسفه شنیده بودند,بیش از سایر علوم به فلسفه علاقمند گشتند,به خصوص احادیث وارده از پیامبر اسلام (ص) آنان را به تحصیل علم و به خصوص فلسفه تشویق می نمود.

دکتر عبدالحسین زرین کوب در این مورد می گوید:

توصیه و تشویق موکدی که اسلام در توجه به علم و علما می کرد از اسباب عمده بود در آشنایی مسلمین با فرهنگ و دانش انسانی. قرآن مکرر مردم را به تفکر و تدبر در احوال کائنات و به تامل در اسرار آیات دعوت کرده, مکرر به برتری اهل علم و درجات علما اشاره می کند. این تاکید و تشویق هم علاقه مسلمین را به علم افزود و هم علما و اهل را در نظر آنان بزرگ کرد.

عامل دیگری که در پیشرفت غلم و دانش موثر بوده است, این است که مسلمانان در اخذ علوم و فنون و صنایع و هنر تعصبی نداشتند. علم را در هر نقطه و در دست هر کس می یافتند, از آن بهره گیری می کردند. چنان که در احادیث نبوی اشاره شده است,که علم و حکمت را هر کجا و در دست هر کس پیدا کردید آن را فرا گیرید. پیامبر اکرم (ص) در این مورد می فرماید:

همانا دانش راستین گمشده مومن است, هر جا آن را بیابد به آن سزاوارتر است.

امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید:

دانش راستین گمشده مومن است, پس آن را فرا گیر و بیاموز ولو از مردم منافق.

هم چنین آنحضرت اشاره می فرمایند: حکمت را بیاموزید ولو از مشرکان. از این رو مسلمانان اهمیت نمی دادند که علوم از دست چه کسی می گیرند و به وسیله چه اشخاصی ترجمه و نقل می شود و به دست آنها می رسد.

جرجی زیدان درباره علل و عوامل سرعت پیشرفت تمدن اسلامی می گوید:

یکی از عوامل موثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلام و ترقی و تعالی علوم و ادبیات در نهضت عباسیان این بود که خلفا در راه ترجمه و نقل علوم از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد,دانشمندان و مترجمین را احترام می گزارند و همه نوع مساعدت به آنان می کردند,از آن رو دانشمندان مسیحی, یهودی, زردشتی,صابئی, سامری در بارگاه خلفا گرد می آمدند و خلفا طوری با آنان به مهربانی رفتار می کردند که باید طرز رفتار آنان برای فرمانروایان هر ملت و مذهبی سر مشق آزادیخواهی و عدالت گستری باشد.

شهید مطهری در این باره بسیار تاکید می کند که تمدن اسلامی متعلق به هیچ قوم بخصوصی نیست, بلکه از آن , اسلام و مسلمانان می باشد. هیچ ملتی حق ندارد آن را به نام خود قلمداد کند, چه عرب و چه ایرانی و چه غیر اینها; هر ملتی حق دارد سهم خود را مشخص کند.

نهادهای سیاسی, اجتماعی و علمی تمدن اسلامی:

الف- نهادهای سیاسی:

مدینه اولین مرکز حکومت اسلامی

با هجرت تاریخ ساز پیامبر اسلام (ص) به شهر یثرب و تشکیل حکومت اسلامی در آنجا, این شهر به عنوان مدینه النبی, شهر پیامبر,مرکز حکومت نوپای اسلامی گردید. رسول گرامی اسلام (ص) پس از ورود به مدینه دستور ساختن مسجد مدینه را صادر و خود در ساختن آن فعالانه شرکت داشت. تاسیس مسجدالنبی گام بسیار مهمی در تشکیل حکومت اسلامی بود. مسجدالنبی علاوه بر اینکه محل پرستش و عبادت و مرکز فرماندهی و ستاد عملیاتی حکومت اسلامی شد, دادگاهی برای رسیدگی به شکایات, مدرسه ای برای تعلیم احکام اسلام, پایگاهی برای تجمع سپاه, مرکزی برای طرح مسایل ادبی و فرهنگی, محلی برای تبادل نظر در امور سیاسی و اجتماعی و بالاخره میعادگاهی برای عاشقان دیدار محمد (ص) بود.

مدینه تا سال 36 هجری پایتخت خلفا و مر کز جنب و جوش و فعالیت ها بود و از همان جا سپاه اسلام برای حمله به دیگر نقاط تجهیز می گردید. فتوحات مسلمین در دوران خلفا سبب شد که اموال و غنایم بسیاری به آن شهر سرازیر گردد و مدینه به عنوان مرکز خلافت اسلامی مشهور گردد.

کوفه:

مسلمانان کوفه را در سال 17 هجری پس از پیروزی های بزرگی که در جنگ با ایرنیان نصیب آنان شد بنا کردند. این شهر از نظر سوق الجیشی و نزدیکی به مناطق فتح شده از اهمیت فراوانی برخوردار بود. کوفه در کنار شط فرات و در جوار شهر حیره از شهر های قدیمی ایران ساختند. پس از شروع خلافت حضرت علی (ع) و پیدایش فتنه هایی که دشمنان حق و عدالت در جهت مخالفت با حکومت اسلام به راه انداختند, و با پایان جنگ جمل, حضرت علی (ع) مرکز حکومت اسلامی را ازمدینه به کوفه انتقال داد.

انتقال مرکز خلافت اسلامی از مدینه در رجب سال 36 هجری به کوفه در اثر عوامل مختلفی بوده است, از جمله:

1- مردم کوفه, در آن زمان, علاقه و ارادت خاصی به علی (ع) داشتند به گونه ای که آن حضرت می توانست از آنها به عنوان یک بازوی پر توان در مقابله با آشوبگران استفاده کند.

به گفته شیخ مفید پیش از آغاز جنگ جمل, سپاه کوفه در محل ذی قار به لشکر امام علی (ع) ملحق شدند که این موضوع موجب خشنودی آن حضرت شد.

2- نزدیکی کوفه به شام می توانست ان شهر تحت نفوذ معاویه قرار گیرد, و معاویه با شیطنت می توانست موجب فتنه انگیزی در این شهر گردد.

3- وجود یک قدرت نیرومند و مقتدر در این شهر,می توانست از مردم این شهر که ازقبایل گوناگون تشکیل شده بود و از نقاط مختلف به آنجا مهاجرت کرده بودند, به نحو مطلوب, در استحکام حکومت اسلامی استفاده کند.

4- گسترش فوق العاده قلمرو حکومت اسلامی, که از مصر تا خراسان را در بر می گرفت, کوفه یک نقطه استراتژیک سرزمین های اسلامی بود, که می توانست در اعزام نیروهای نظامی به سایر نقاط نقش مهمی را ایفا کند.

دمشق:

این شهر در زمان ظهور اسلام یکی از شهر های مهم امپراتوری روم بود که در سال 13 هجری پس از یک مقاومت نسبتا طولانی به دست مسلمانان فتح شد. پس از شهادت امیر مومنان علی (ع) و پیمان صلحی که امام حسن مجتبی (ع) با معاویه منعقد کرد, معاویه شهر دمشق که قبلا در آن شهر به عنوان استاندار حکومت می کرد به عنوان مرکز خلافت برگزید.

دمشق شهری بود آباد و پرآب و حاصلخیز و علاوه بر کاخ سبز که معاویه برای خود ساخت جانشینان او نیز کاخهای متعددی بنا کردند. در زمان عبدالملک بن مروان مسجد بزرگی در آن جا ساخته شد که هم اکنون نیز پا بر جاست و به نام مسجد اموی شناخته می شود. از زمان معاویه به بعد شکل و فرم حکومت اسلامی به شکل حکومت سلطنتی در می آید و او و جانشینانش تلاش کردند برای عرب های مسلمان نسبت به مسلمانان غیر عرب (موالی) امتیاز بیشتری قایل شوند. (جز در زمان خلافت عمربن عبد العزیز).

بغداد:

بغداد شهری است که منصور خلیفه عباسی آن را پایه گذاری کرد; و آن جا را مرکز حکومت عباسیان قرار داد. بغداد در محلی ساخته شد که آبادی کوچکی بود و تجار ایرانی در آن محل, هر سال به مدت چند روز, بازار بزرگی را تشکیل می دادند. بنای شهر بغداد در سال 145 هجری شروع شد و در سال 149 با صرف هزینه ای معادل هجده میلیون دینار پایان یافت. این شهر به صورت دایره ای که مرکز آن کاخ خلیفه بود ساختند. شهر مدور چهار دروازه داشت با فاصله های مساوی از یکدیگر و از هر دروازه ای جاده ای به خارج کشیده شده بود. سر راه این جاده ها به تدریج ساختمان های بزرگ احداث گردید و طولی نکشید که این ساختمان ها جزو شهر شد و از مجموع آنها یعنی شهر مدور و ساختمان های اطراف بغداد بزرگ به وجود آمد.

بغداد در طول سالیان دراز مرکز حکومت قسمت شرقی سرزمین های اسلامی بود و با قاهره, مرکز حکومت فاطمیان, و قرطبه, مرکز حکومت امویان در اندلس, رقابت می کرد.

از بغداد فقها, متکلمین, شاعران, ادبا و صنعتگران بزرگی برخاستند که هر کدام به نوبه ی خود به تمدن شکوهمند اسلامی خدمات شایانی کردند. این شهر در حمله مغول ویران شد و اکثر قریب به اتفاق اهالی آن به قتل رسیدند.

سامراء:

در سال 221 هجری, در زمان حکومت معتصم, خلیفه عباسی, مرکز خلافت از بغداد به سامراء منتقل گردید و در سال 279 هجری پس از 58 سال مجددا مرکز خلافت گردید. شهر سامراء یک شهر تاریخی است, به عقیده حمداله مستوفی, این شهر را شاپورذوالاکشاف بنا کرده است. گفته اند سامراء یک لفظ فارسی است و اصل آن – سام راه – یا, سا - مرا, به معنی محل اخذ مالیات است. این شهر را معتصم بازسازی کرد و آن را مرکز خلافت خود قرار داد و نام سرمن رای یعنی هر بیننده ای را شاد می کند, را بر آن گذارد. قسمت اعظم سامراء اردوگاه سپاهیان عباسی بود و از آنجا که امام یازدهم ما حضرت امام حسن عسکری (ع) در این اردوگاه زندانی بود آن حضرت را عسکری لقب دادند.

قاهره:

شهر قاهره در سال 358 هجری در کنار شهر فسطاط مصر توسط جوهرسیسیلی یکی از سرداران معز, خلیفه فاطمی, ساخته شد. این سردار فاطمی با لشکر عظیم از بلاد مغرب وارد مصر شد و دست بنی عباس را از سرزمین مصر کوتاه کرد. و شهر قاهره به عنوان مرکز خلافت خلفای فاطمی, معز تعیین گردید.

خلفای فاطمی در مصر و خلفای عباسی در بغداد با یکدیگر رقابت شدید داشتند. بیشتر نزاع آنها بر سر تملک سرزمین های مقدس مکه و مدینه بود. این به خاطر پیدایش نظریه ای بود مبنی بر اینکه تسلط بر مکه و مدینه نشانه ی مشروعیت خلیفه است و امیرالمومنین کسی است که فرمانروای مکه و مدینه باشد. این همان نظریه ای است که بعدها پادشاهان عثمانی نیز در اثبات حقانیت خود بدان استناد می کردند.

قرطبه:

قرطبه, شهر بزرگ,زیبا و پرآوازه اندلس, سالیان دراز به عنوان مرکز حکومت اسلامی در غرب بود. در زمان خلافت, خلیفه اموی در قرطبه, خلیفه اموی در قرطبه, این شهر دارای 3877 مسجد, 911 حمام, 213077 باب خانه برای رعایا, 60300 باب خانه مخصوص دولتمردان, 80455 باب مغازه بود.

گوستا و لوبون درباره قرطبه گفته است: دارالخلافه قرطبه در علوم و فنون و تجارت مرکز مهمی شمرده می شد که می توان گفت با بزرگترین پایتخت های امروز اروپا همدوش بوده است. و نیز می گوید: از زمان عبدالرحمن, خلیفه اموی, یعنی از وقتی که اندلس از خلافت شرقی مجزا شد,تمدن عربی اسلامی به اوج کمال رسید و تا سیصد سال قرطبه از حدیث علوم تاج افتخاری بر سر تمام شهر های عالم بود.

ب- نهادهای علمی:

مسجد: اولین مرکز آموزشی و علمی در اسلام مسجد بود که همزمان با تاسیس حکومت اسلامی در مدینه به وجود آمد. شاید بتوان گفت یکی از قرارگیرترین مراکز آموزشی که در سراسر قلمرو اسلامی وجود داشته است,مساجد بودند. مساجد نخستین مراکز اجتماعات دینی مسلمانان به شمار می آمد, و حتی ساختمان مدارس نیز مانند نقشه مساجد بود. مساجد معروف از زمان تاسیس خود دارای کتابخانه بودند که برخی از آنها عبارتند از: مسجد جامع بصره, مسجد جامع فسطاط, مسجد جامع کبیر قیروان, مسجد جامع اموی دمشق, مسجد جامع زیتونه در تونس, مسجد جامع قرویین فا س و مسجد جامع الخصیب اصفهان.

بیت الحکمه:

 نخستین مرکز مهمی که نقش برجسته ای در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت, بیت الحکمه بود, که در زمان هارون الرشید پایه ریزی شد. بیت الحکمه, نخستین کتابخانه مسلمانان در بغداد بود که در اثر توجه منصور,خلیفه عباسی, به ترجمه کتابهایی از زبان های دیگر به عربی به وجود آمد. در زمان مامون,بیت الحکمه توسعه و گسترش یافت. او صد بار شتر کتاب به بغداد حمل کرد و ظاهرا این کتابها به دنبال قرار داد صلحی که بین وی و امپراتور روم , میشل دوم,بسته شد, به مسلمانان داده شد. در کنار بیت الحکمه,رصد خانه ای نیز وجود داشت.

دارالعلم:

دارالعلم کتابخانه های عمومی بودند. دارالعلم فاطمیون در مصر که در سال 395 هجری قمری به دستور حاکم, خلیفه فاطمی,در قاهره تاسیس شد,تقریبا یک میلیون جلد کتاب داشت. دارالعلم موصل به وسیله جعفربن محمد همدان موصلی تاسیس شد که در آن کتابهایی از همه رشته ها ی علمی گردآوری شده بود. دارالعلم طرابلس در لبنان که در سده پنجم هجری تاسیس شد 1600000 جلد کتاب داشت. در کنار این دارالعلم ها علوم ریاضی, طبیعی و فلسفه تدریس می شد.

نظامیه:

خواجه نظام الملک, در نیمه دوم سده پنجم , مدارسی در بغداد و نیشابور و در دیگر شهرها تاسیس کرد که به نظامیه شهرت پیدا کرد. نظامیه بغداد در سال 459 هجری قمری تاسیس شد که ابواسحاق شیرازی در آن تدریس می کرد; و امام محمد غزالی نیز یکی دیگر از مدرسان آن نظامیه بود. این مدارس به این دلیل نظامیه گفته اند که به دستور خواجه نظام الملک ساخته شده بود. نظامیه نیشابور پس از نظامیه بغداد از نظامیه های مشهور جهان اسلام بود, که در آن افراد مشهوری چون امام محمد نیشابوری, حکیم عمر خیام, حسن صباح,امام محمد غزالی و برادرش امام احمد و امام محمد نیشابوری تربیت یافتند. از دیگر مدارس معروف, مدرسه بیت المقدس است که به دستور صلاح الدین ایوبی ساخته می شود. مدرسه غرناطه در اسپانیا نقش زیادی در انتقال فرهنگ اسلامی در اسپانیا داشته است . در حال حاضر جامع الازهر قاهره حوزه های علمیه در نجف و قم از جمله مدارس دینی هستند که به صورت دانشگاه های بزرگی در توسعه و گسترش فرهنگ اسلامی نقش ایفا می کنند.

 بیمارستان:

بیمارستان های جهان اسلام ضمن درمان بیماران مراکز تحقیق و مطالعه ی پزشکان به شمار می آمدند, آنها کتابخانه های تخصصی داشتند. مشهورترین آنها عبارتند از: بیمارستان قسطاط, بیمارستان قاهره, بیمارستان بغداد و بیمارستان ری.

رصدخانه:

از دیگر مراکز علمی در جهان اسلام, رصدخانه بود. در رصدخانه ها پیشرفته ترین پژوهشهای ریاضی و نجومی صورت گرفت. از رصدخانه های معروف می توان رصدخانه مراغه و سمرقند را نام برد.

ج- نهادهای اداری و اجتماعی:

برای اداره سرزمین اسلامی به ویژه پس از عصر فتوحات نیازمند دستگاه اداری متمرکز, دقیق و گسترده ای بود. بنابراین خلفا برای سر و سامان دادن به امور اداری کشور اسلامی اقداماتی انجام دادند. بسیاری از این اقدامات از سوی خلیفه دوم با راهنمایی امیر مومنان حضرت علی (ع) انجام گرفت:

تقسیم سرزمین اسلام به واحدهای سیاسی کوچک تر و معین و تعیین فرماندار برای هر یک-1

تعیین مساحت و اندازه گیری سرزمین به ویژه نواحی حاصلخیز برای برآورد تقریبی مقدار درآمد سالانه آنها-2

 وضع تقویمی جدید برای استفاده در زمین های کشاورزی-3

یکسان سازی مقیاس واحدهای وزن, حجم و مساحت-4

یکسان سازی مسکوکات و رواج اوراق بهادار.-5

دیوان خراج: -1

یکی از نخستین دیوانهای تشکیل شده در اسلام, که در عین حال یکی از معروف ترین آنها نیز به شمار می رود, دیوان خراج نام داشت. وظیفه این دیوان سرپرستی بخش بزرگی از امور مالی سرزمین های اسلامی بود. در این دیوان فهرستی وجود داشت که اموال و دارایی های سرزمین اسلامی در آن نوشته می شد. چگونگی گردآوری خراج از سرزمین ها, حواله کردن آنها به مرکز خلافت, چگونگی تقسیم آن بین مسلمانان, و رتبه بندی مسلمانان در دریافت خراج, از جمله وظائف این دیوان بود. سرپرست دیوان, مستوفی نام داشت.

دیوان برید: -2

مسلمانان تشکیلات دیوان برید را از ایرانیان یا رومیان آموختند. وظائف این دیوان عبارت بود از خبر رسانی, انتقال فرمان ها و اخبار از اطراف واناف سرزمین اسلامی به مرکز خلافت; و نگاهبانی از قلمرو سرزمین اسلامی و غیره.

دیوان انشا: -3

این دیوان که به نام دیوان رسائل نامیده می شد, وظیفه اش تنظیم وارسال نامه های دولتی, به ویژه فرمان های خلیفه مسلمین به سراسر نقاط قلمرو عالم و اسلام بود. این دیوان نخستین دیوانی است که در صدر اسلام,در زمان رسول گرامی اسلام (ص) پدید آمد.

4- دیوان جیش:

این دیوان که دیوان جند نیز نامیده می شد در زمان خلیفه دوم به وجود آمد. وظیفه آن سرپرستی امور لشکری مسلمین, تهیه امار جنگاوران, کشته شدگان, زخمیان و تعیین وجوه پرداختی به هر کدام از جنگاوران از جمله وظائف این دیوان بود.

5- دیوان بیت المال :

این دیوان محل خاصی برای نگاهداری اموال منقولی بود که از محل خراج یا جزیه یا درآمدهای دیگر به دست می آمد, و باید بین مسلمانان تقسیم می شد.

6- دیوان اقطاع :

وظیفه این دیوان بررسی و نظارت بر اداره ی زمین های حاصل خیزی بود که از سوی مرکز خلافت برای کشت و کار در اختیار افراد دیگر قرار داده می شد.

7- دیوان عرض :

تشکیلات این دیوان دفتری بود مربوط به سپاهیان که اسامی آنها در آن نوشته می شد تا در موقع لزوم با آنها ارتباط برقرار شود.

8- دیوان الابنیه المعموره :

وظیفه این دیوان بررسی عمر ساختمان ها و بازسازی انها بود.

9- دیوان مظالم :

وظیفه این دیوان رسیدگی به شکایات مردم بود.

10- حسبه :

حسبه یک نهاد نظارتی بر کار افراد در جامعه, به ویژه اصناف بازار بود, فرد یا افرادی که عهده دار مسئولیت حسبه بودند,محتسب یا ولی حسبه نامیده می شدند.

تاثیر فرهنگ ها و تمدن های پیشین در پیدایش تمدن اسلامی, یونان و ایران و.....

منبع اصلی علوم عقلی که به جهان اسلام راه یافت یونان و محفل علمی آن بود, اگر چه بیشترین علوم غیر مستقیم و با ترجمه آنها به زبان های سریانی و لاتینی ماخوذ, از یونانی, به دست مسلمانان رسید. بخش دیگر علوم یونانی نیز از اسکندریه (مصر) و مرکز علمی آنجا, یعنی مدرسه اسکندریه, به مسلمانان رسید. علومی که مسلمانان از یونانیان فرا گرفتند عبارتند از: ریاضی , نجوم  پزشکی, و علوم طبیعی. آثاردانشمندان اسلامی نشان می دهد که مسلمانان تا چه حد از نوشته های بقراط, جالینوس , افلاطون , فیثاغورث و ارسطو بهره گرفتند. این نکته نیز مهم است که اولین برخورد و آشنایی در این زمینه نه از راه ترجمه آثار یونانی, بلکه از طریق پزشکان انجام گرفت: پزشکانی که در زمان فتوح در سرزمین های یونانی می زیستند. با انتخاب دمشق به عنوان پایتخت خلافت, تماس با دانشمندان یونانی به مراتب آسان تر شد.

بخشی از علوم, از هند به جهان اسلام راه یافت. در اوائل دوره خلافت عباسی, این ارتباط علمی برقرار شد و ترجمه هایی از متون هندی در پزشکی و نجوم صورت گرفت. در سال 154 هجری قمری نیز, چند دانشمند هندی, که در میان آنها اختر شناسی برجسته نیز حضور داشت,نزد منصور خلیفه عباسی آمدند. منصور از این اختر شناس خواست مختصری از این علوم را به دانشمندان دربارش آموزش دهد. به این طریق فرهنگ و دانسته های هندی به صورت وسیعی وارد حوزه ی علوم اسلامی گردید.

یکی دیگر از مراکز علمی که از طریق آن علوم گوناگونی وارد قلمرو تمدن اسلامی شد ایران به ویژه شهرگندی شاپور(میان شوشتر و دزفول) بود. در گندی شاپور از زمان حکومت خسرو انوشیروان, مدرسه و بیمارستانی ساخته شده بود و در آنجا پزشکان و دانشمندان متعددی از کشورهای مختلف به کار اشتغال داشتند. یکی از دلایل رشد گندی شاپورورود نسطوریان به این شهر است.

هنگامی که نسطوریان رانده شده از مدرسه ی ادسا به سوی ایران آمدند و در شهر گندی شاپور اقامت گزیدند, ترجمه های سریانی کتب یونانی را با خود آوردند و برخی از حکمای اشراقی یونان که از آتن تبعید شده بودند به آموزش فلسفه پرداختند و به دستور انوشیروان برخی از کتاب های افلاطون و ارسطو را به پهلوی ترجمه کردند. پس از فتح ایران به دست مسلمانان, انتظار ترجمه فارسی به عربی امری طبیعی بود. به طور مشخص در عصر خلافت عباسی, کتبی از پهلوی به عربی ترجمه شد. یکی از این کتاب ها زیج شهریار است که ابوسهل نوبخت آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرد. این کتاب بعدها به یکی از مهم ترین منابع تکمیل دانش نجوم اسلام تبدیل شد.


یکشنبه 96 آذر 19 , ساعت 1:47 عصر

ویژگی تمدن اسلامی:

تمدن اسلامی دارای ویژگی های متعددی است که از دیگر تمدن های جهان متمایز و جدا می گردد. ما در این جا به تعدادی از آن به شرح ذیل اشاره می کنیم.

الف- اجرای حق:

اساس و بنیان قدرت سیاسی در اسلام اجرای حق است. خداوند متعال در سوره ص آیه 26 می فرمایند: ای داوود ما تو را جانشین و خلیفه خود در زمین قرار داده ایم تا در میان مردم به حق داوری کنی,از هوای نفس پیروی منما که تو را از راه خدا منحرف می سازد.

از آنجایی که تمام امکانات و تجهیزات و عوامل انسانی جامعه در اختیار قدرت سیاسی در اسلام است, و مجری آن جنبه ی کلیدی نسبت به تمام وظائف و رویدادهای جامعه دارد, او باید شایستگی چنین پست و مقامی داشته, و خود را مقید به پیروی از قرآن مجید و سنت رسول الله (ص) بداند, و از نظر علمی و دانایی توانایی لازم داشته باشد, زیرا او هم در قبال جامعه مسئولیت دارد و هم در برابر خداوند متعال مسئول است. بنابراین مجری قدرت سیاسی باید خودش را در موقعیت حق ببیند تا بتواند به حق عمل کند.

قدرت سیاسی در فرهنگ و تمدن اسلامی کاملا از قدرت سیاسی در فرهنگ و تمدن های دیگر متمایز می باشد.

قدرت سیاسی در فرهنگ های جوامع مختلف متکی به زور و بهره گیری از احساسات مردم و برای تامین منافع مادی و حفظ و حراست آن منافع می باشد. قدرت سیاسی در همه حال خود را قیم مردم و حاکم مطلق بر آنها و مجریان آن مردم را ابزار تداوم قدرت خویش می دانند. حال آنکه در اسلام قدرت سیاسی معنای دیگری را دارد. در فرهنگ و تمدن اسلامی رهبر برای تحقق ارزش های الاهی قدرت را به دست می گیرد,حاکمیت او بر اساس خدمت به مردم و جامعه است نه سلطه بر آنها, زور و قدرت سیاسی جای خود را به تقوا, عدالت, برابری, شجاعت, سعه صدر و محوریت تکلیف الاهی می دهد.

ب- عدالت:

عدالت مبنای رسالت انبیاء , و یکی از اهداف آنان اجرای آن می باشد.

خداوند در کتاب الله می فرمایند:

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم (تا مردم را از خواب غفلت جهل و گمراهی بیدار کنند و راه سبقت گرفتن به سوی رحمت پروردگار را نشان دهند) و با آنها کتاب آسمانی و میزان فرستادیم .(وسیله سنجش اعمال و عقاید مردم است و حق و باطل را معین می کند ) تا مردم (به رهبری پیامبران ) عدالت را بر پا دارند.....(سوره حدید آیه 25)

در مورد جایگاه عدالت در فرهنگ اسلامی, استاد شهید مرتضی مطهری می فرماید:

اصل عدالت از مقیاس های اسلام است, که باید دید چه چیز بر او منطبق می شود. عدالت در سلسله علل احکام است نه در سلسله معلولات. نه این است که آنچه دین گفت عدل است بلکه آن چه عدل است دین می گوید. این معنی مقیاس بودن عدالت است برای دین. از آن جایی که قدرت سیاسی جامعه اسلامی نشات گرفته از حاکمیت الاهی است نمی تواند خارج از عدالت و انصاف باشد. رهبر اسلامی هرگز عدالت را فدای مصلحت نمی کند. حق می گوید و حق عمل می کند.

امام علی در این باره می فرماید:

به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم, چنین نخواهم کرد! و همانا این دنیای آلوده ی شما نزد من از برگ جویده شده ی دهان ملخ پست تر است! علی را با نعمت های فناپذیر, و لذت های ناپایدار چه کار؟ به خدا پناه می برم از خفتن عقل, و زشتی لغزش ها, و از او یاری می جویم.

بنابراین در فرهنگ و تمدن اسلامی, عدل از اصول اعتقادی است و جامعه اسلامی در جهتی حرکت می کند که عدل و قسط اسلامی در آن حاکم شود.

ج_ وجود تعادل:

اجزاء و عناصر تشکیل دهنده فرهنگ و تمدن اسلامی حول محور کلمه لا اله الا الله شکل گرفته است. علت وجود تعادل در مجموعه فرهنگ و تمدن اسلامی اتکای همه مبانی اسلام به توحید است. توحید همه اجزاء و عناصر فرهنگ و تمدن اسلامی را بهم پیوند می دهد. در فرهنگ و تمدن اسلامی, تعادلی است بین معنویت گرایی و دنیا گرایی. طوری بین این دو تناسب و تعادل وجود دارد که هیچ یک دچار افراط و تفریط نمی شوند. امام صادق (ع) در رابطه دنیا و آخرت چنین می فرمایند:

آن کس که دنیای خویش را فدای آخرت کند از ما نیست, هم چنین کسی که آخرت خود را فدای دنیا نماید از یاران ما محسوب نمی شود.

از امام علی (ع) نقل شده است, که یک مسلمان طوری زندگی می کند,مثل اینکه امروز پایان زندگی اوست,و برای زندگیش طوری برنامه ریزی می کند, مثل اینکه تا ابد زنده است. فرهنگ و تمدن اسلامی ضمن توجه به عرفان و معنویت حد و مرز آن را بطور دقیق بیان کرده است. در اسلام به هیچ عنوان استفاده از لذات مادی نفی نشده است ولی آن هم هدف انسان و غایت آمال او معرفی نکرده است. در فرهنگ و تمدن اسلامی ضمن رد رهبانیت, زهدگرایی و گوشه نشینی اعلام می کند که دنیا مزرعه و کشتزار آخرت است .

د- پویایی و زایندگی:

منظور از پویایی و زایندگی فرهنگ و تمدن اسلامی این است که در برخورد با تمدن و فرهنگ دیگر,هویت خود را حفظ کرده و بتواند فرهنگ و تمدن قوم مهاجم را در خود هضم کند, و کماکان به حیات خود ادامه دهد. فرهنگ و تمدن اسلامی در طول حیات خود بارها مورد تهاجم فرهنگ های مختلف قرار گرفته, با اینکه فراز و فرود داشته است, اما در همه حال این فرهنگ مهاجم بوده است که در مقابل فرهنگ اسلامی به زانو در آمده و تسلیم شده است. پویایی و زایندگی فرهنگ و تمدن اسلامی به هنگام تجاوز مسیحیان , در جنگ های صلیبی, به کشورهای اسلامی باعث شد که تمدن و فرهنگ آنها تحت تاثیر فرهنگ و تمدن اسلامی قرار گیرد. با ورود مسلمانان به خاک اسپانیا, اندلس, سبب شد که فرهنگ و تمدن آن سرزمین شدیدا تحت تاثیر فرهنگ و تمدن اسلامی قرار گیرد. در مطالعه و بررسی تاریخی فرهنگ و تمدن اسلامی,این نکته اثبات شده است که در منطقی از زمان فرهنگ و تمدن اسلامی تکرار شده است. در چالش, فراز و فرودهایی که در طول تاریخ برای آن به وجود آمده است, پس از چندی شکوفایی و سیر تعالی در آن شاهدیم. چنانکه امروزه به اسم بیداری اسلامی منطقه خاورمیانه و جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. اگر چه آمریکا و غرب, در حال حاضر, تهاجمی گسترده و نیرومندی نسبت به مقدسات اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی آغاز کرده, اما نهضت ها و قیام های کشورهای اسلامی به ویژه انقلاب اسلامی ایران که از پیشروان بیداری اسلامی در منطقه می باشد, گواه روشنی بر پویایی و زایندگی فرهنگ و تمدن اسلامی باشد. اسلام با این ویژگی, پویایی و زایندگی, تا کنون توانسته در برخورد با فرهنگ و تمدن غرب به عنوان پویاترین و زاینده ترین فرهنگ و تمدن بشری در برابر آن نیرومند و استوار مقاومت کند.

ه- به روز بودن:

فرهنگ و تمدن اسلامی که بر حول محور توحید و یگانه پرستی شکل گرفته با ذات و سرشت انسان هم خوانی دارد, اگر اسلام ناب محمدی (ص) اجرا شود, همه نیازهای انسان تامین, و موجب پیشرفت و تعالی انسان می گردد. وحی الاهی, در اسلام,به تناسب فطرت بشری نازل شده, و فرهنگ و تمدن حاصل از آن منطبق بر فطرت انسان می باشد.

پیامبر اسلام, حضرت محمد (ص), پیامبر خاتم, وحی خداوندی بر آن حضرت, کتاب الله معجزه جاوید است,راه و روش آن حضرت بر گرفته از وحی الاهی,هر دو متناسب با سرشت و ذات انسانی وهماهنگ با خواست و نیاز انسان ها از زمان بعثت تا ابد می باشد.

اگر شکل ظاهری مسلمانان که شاهد و ناظریم از مسلمان واقعی جدا کنیم و آن را رها و اسلام واقعی را پیاده سازیم, اگر راه روش نبی اعظم, حضرت محمد (ص), مورد توجه قرار دهیم, اگر به راه و روش معصومینی که به پیروی از الگو برداری از سیره پیامبر خاتم است, عمل کنیم, اگر از اولیاءالله که به پیروی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین سیر تعالی طی کردند نظر افکنیم, آن وقت است که مشاهده می کنیم دین اسلام, و فرهنگ و تمدن بر آمده از آن جوابگوی تمام نیازهای انسان بوده و عاملی در جذب همه انسان ها در سرزمین های مختلف می باشد.

نهضت شکوفایی علمی در تمدن اسلامی:

نهضت علمی و شکوفایی آن در فرهنگ و تمدن اسلامی مدیون توجه اسلام به علم و دانشمندان می باشد. بعثت رسول گرامی اسلام (ص) با آیاتی شروع می شود که با خواندن و آموزش آغاز می گردد, در سوره علق خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

( ای محمد آن چه به سوی تو وحی می شود) به خوان به نام پروردگارت, آن پروردگاری که هر چیز را ( به قدرت و تواناییش ) آفریده است. (آن پروردگاری که ) انسان را به وسیله قلم (نوشتن) آموخت, آموخت آن چه را نمی دانست.

 در سوره آل عمران آیه 190 خداوند متعال می فرماید: به راستی که (تفکر و اندیشه) در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد و گردش شب و روز, برای خردمندان نشانه هایی است (از قدرت خداوند که با اندیشیدن بدان پی می برند ).

در آیه 9 سوره زمر خداوند متعال می فرماید: (ای پیامبر) بگو آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسان هستند؟ (نه هرگز چنین نیست و هیچ گاه دانایان با نادانان برابر نیستند) تنها صاحبان عقل و خرد (این موضوع را) مورد توجه قرار می دهند.

در قرآن مجید بارها از موضوع علم و صاحبان علم و خرد صحبت کرده, و انسان را از تقلید کورکورانه نهی نموده است.

پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار در موارد بسیاری از علم تجلیل و از فضیلت علما و دانشمندان صحبت کرده اند.

رسول گرامی اسلام (ص) برای آموختن,زمان و حد و مرزی نمی شناسد. چنانکه فرموده اند:

ز گهواره تا گور دانش بجوی, علم را بیاموزید اگر چه در چین (دور ترین نقطه) باشد. امام علی (ع) می فرماید:

ارزش هر کس به مقدار دانایی و تخصص اوست. امام صادق (ع) یاران خود را به دانش اندوزی تشویق می کند و می فرماید:

در روز قیامت قلم دانشمندان بر خون شهیدان سنگینی خواهد کرد.

پیامبر اکرم (ص) بر دانش آموختن زن و مرد تاکید داشتند و آن را واجب و فریضه دانسته اند, و فرموده اند ساعتی اندیشیدن از عبادت یک ساله نیکوتر است. در جنگ بدر یکی از شروط آزادی اسراء این بود که اگر اسیری با سواد, ده نفر از اطفال مسلمانان را خواندن و نوشتن می آموخت, بدون پرداخت فدیه آزاد می شد.

علوم و فرهنگ اسلامی به تدریج رشد کرد و سیر تعالی طی نمود. جوشش و جنبش علمی مسلمین از مدینه آغاز شد. اولین کتابی که توجه مسلمین را به خود جلب نمود و مسلمین در پی تحصیل آن بودند قرآن مجید و پس از آن احادیث بود. بنابراین اولین حوزه علمی در مدینه, مسجد مکانی بود که در آن حلقه های درس تشکیل می شد. برای اولین بار در مسجد مدینه شاگرد و استاد در حلقه ای گرد می آمدند و شاگردان از آنچه از استاد می شنیدند حفظ و ضبط می کردند.

روزی رسول خدا (ص) وارد مسجد مدینه شد و دید دو حلقه در مسجد تشکیل شده است ; در یکی از آنها افراد به ذکر و عبادت مشغولند و در دیگری به تعلیم و تعلم. پس از اینکه هر دو را از نظر گذراند فرمود: هر دو جمعیت کار نیک می کنند, اما من برای تعلیم فرستاده شده ام, سپس به حلقه ای که مربوط به تعلیم و تعلم بود پیوست.

بعد از مدینه, عراق محیط جنب و جوش علمی گشت. ابتدا دو شهر بصره و کوفه مرکز علم بودند, اما پس از بنای بغداد , آن شهر مرکز علمی شد و در آن شهر بود که علوم ملتهای دیگر به جهان اسلام منتقل گشت. بعدها ری, خراسان, ماوراءالنهر, مصر, شام و اندلس هر کدام به صورت یک مهد علمی در آمدند. جرجی زیدان در مورد نهضت علمی و توجه امرا و حکام مسلمان به توسعه و گسترش علم می گوید: دانش پروری و علم دوستی بزرگان اسلام سبب شد که روز به روز مولف و کتاب در قلمرو اسلام فزونی یابد و دایره تحقیق وسعت پیدا کند. پادشاه و وزیر و امیر و دارا و نادار و عرب و ایرانی و رومی و هندی و ترک و یهود و مصری و مسیحی و دیلمی و سریانی, در شام و مصر و عراق و فارس و خراسان و ماوراءالنهر و سند و افریقا و اندلس و غیره در تمام شبانه روز به تالیف مشغول شدند و خلاصه آنکه هر جا اسلام حکومت می کرد علم و ادب به سرعت پیشرفت می نمود. در این تالیفات گرانبها خلاصه ای از تحقیقات بنی نوع انسان از روزگار پیشین تا آن زمان دیده می شود و مباحث مهمی از علوم طبیعی, الاهی, نقلی, ریاضی, ادبی, عقلی در کتب جمع شده بود و در نتیجه تحقیقات علمای اسلام, علوم مزبور دارای شعب متعدد گشت.

اوائل کار که علوم بیگانه ترجمه و نقل می شد,اکثریت دانشمندان را علمای مسیحی بالاخص مسیحیان سریانی تشکیل می دادند, ولی به تدریج مسلمین جای آنها را گرفتند. جرجی زیدان در این مورد می گوید:

خلفای عباسی در دوره نهضت, تخم علم و ادب را در بغداد افشاندند و میوه و محصول آن به تدریج در خراسان, ری, آذربایجان, ماوراءالنهر, مصر, شام, اندلس و غیره به دست آمد; و در عین حال بغداد که مرکز خلافت و ثروت اسلامی بود تا مدتی مثل سابق مرکز دانشمندان ماند و گذشته از پزشکان مسیحی که در خدمت خلفا به ترجمه و طبابت مشغول بودند, عده ای از دانشمندان مسلمان نیز از بغداد برخاستند. ولی به طور کلی دانشمندان مقیم بغداد بیشتر مسیحی بودند که از سایر نقاط برای استخدام در دستگاه خلافت به بغداد می آمدند.

 دانشمدان مسلمان غالبا در خارج بغداد ظهر کردند, به خصوص زمانی که ممالک کوچک اسلامی پدید آمد و فرمانروایان آن ممالک به تقلید از خلفا در ترویج علم و ادب کوشش نمودند و دانشمندان را به مراکز فرماندهی خود: قاهره, غزنین, دمشق, نیشابور,استخر و غیره دعوت کردند. نتیجه این شد که رازی از ری, ابن سینا ازنجارا بیرونی از بیرون (سند), ابن جلیل گیاه شناس, ابن باجه فیلسوف, ابن زهره پزشک, ابن رشد فیلسوف و ابن رومیه گیاه شناس از اندلس برخاستند.


یکشنبه 96 آذر 19 , ساعت 1:43 عصر

 

ارکان‌ و ویژگی های فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی 

در تبیین عوامل به وجود آورنده تمدنها، پیچیدگی های عمیقی وجود دارد تا آن جا که در تعیین جایگاه علت ها و معلول تفاوت گسترده آرا به چشم می خورد. با این حال سیری در مجموعه نظریات متفکران اسلامی درباره تمدن ها و فرهنگ اسلامی روشن کننده این واقعیت و نقطه مشترک است که خدا محوری و وحی (و نه انسان مداری)، اساس و بنیاد تمدن اسلامی است و دین، همه مظاهر تمدن و فرهنگ را در بر می گیرد. واقعیت این است که پایه و اساس همه علوم و فنون به ویژه فلسفه و علوم عقلی که پدر همه علوم به شمار می رود، مذهب ها بوده اند و این مسأله ای است که اسناد تاریخی هم آن را تایید می کند. برخی از متفکران اسلامی در بحث از تمدن اسلامی، تمایز چندانی میان تمدن و فرهنگ قائل نشده اند و گاه آن ها را به صورت مترادف به کار برده اند، که با همین فرض، ارکان فرهنگ و تمدن اسلامی را می توان به شرح زیر بر شمرد:

خداشناسی

نخستین شالوده فرهنگ اسلامی "خداشناسی" است و با این امتیاز در تمام ذرات جهان هستی ارتباط محکم و ناگسستنی قائل است و فرد و اجتماع را با پروردگار عالم مربوط می سازد. فرهنگ اسلامی بر اساس ایمان به خدای یگانه استوار است و جهان را با همه خصوصیات و پدیده هایش بنده گوش به فرمان قانون "علت و معلول" و "مشیت پروردگار" می داند، مشیتی که همه موجودات را زیر بال رحمت خود گرفته و هیچ گاه مانع از ارتباط و تأثیر علت در معلول نمی باشد. قرآن مجید نیز می فرماید: «ویسبح الرعد بحمده والملائکة من خیفته ویرسل الصواعق فیصیب بها من یشاء وهم یجادلون فی الله وهو شدید المحال»، (رعد/ 13)؛ «خداوند زندگی ملتی را تغییر نمی دهد، مگر اینکه خود آنها وضع خود را تغییر دهند».

جاودانگی فرهنگ اسلامی

بدون تردید هنگامی که کشش فرهنگ اسلامی تا مرحله جهان آفرینش و ارتباط آن با پروردگار وسعت داشته باشد، دامنه آن به جاودانگی منتهی خواهد شد و با این وصف، فرهنگی است با ثبات و جاویدان و گردبادهای امتیاز ثبات و جاودانگی فرهنگ اسلامی در تمام جوانب مذهب، در عقاید و احکام و اخلاق پرتو افکنده و در تحقق اهداف رسالت جهانی پیامبر (ص) نقش اساسی را ایفا می کند تا آن جا که سبب اطمینان قلب و آرامش روح، تقویت اراده و ارضای عواطف نامحدود انسان می گردد و او را به پیروزی و موفقیت، تشویق می کند.

جامع الاشرف بودن

این فرهنگ دارای وسعت بی اندازه و به هم پیوستگی خاصی است و در تمام قسمتها دارای مبنای قانونی است و از یک مبدأ و یک طرز فکر سرچشمه می گیرد، در نتیجه به طور طبیعی همه جنبه های آن با یکدیگر هماهنگ است و نمی تواند همه جانبه نبوده و قدرت بر ترکیب و تألیف نداشته باشد.

سازندگی و تحرک

انسان بنا به مشیت الهی دارای مقام "جانشین پروردگار " در روی زمین می باشد و کاملا، مشخص است که تحقق این مقام در خارج باید همراه با آزادی کامل باشد، پس رسیدن به این رتبه بلند انسانی و تصرف در طبیعت، و تسخیر نیروهای آن در صورت شناسایی علل امکان دارد و هر گامی در راه معرفت حقایق و اکتشاف قوانین طبیعت در هر مرتبه و مرحله ای که باشد گامی است به سوی هدف مقدسی که برای انسان آماده گردیده و تحقیقی است در راه به دست آوردن درجه نهایی کمال، که انسان برای آن خلق شده و بالاخره انجام وظیفه ای است که سازمان هستی، کلید آن را به گردن انسان نهاده و خداوند پیمودن این راه را از طریق اسباب سه گانه: فطرت، دعوت انبیا و مصایب و بلاها، تا رسیدن به کمال مقصود به انسان امر فرموده است. فرهنگ اسلامی فرهنگی است متحرک و سازنده و دائما انسان را در راه پیشرفت در همه زمینه های گوناگون به طور عقلی تشویق می کند و هر اکتشاف جدید و شناسایی، رمزی از اسرار طبیعت را جزء هدف خلقت انسان و کمال او می شناسد و این امر را راهی به سوی شناسایی پروردگار شناخته و سیر در این راه را به عنوان یک عبادت و نزدیکی به خدا و کمال انسانی لازم می شمرد.

وحدت و یکپارچگی

این امتیاز که از امتیازهای مهم فرهنگ اسلامی می باشد، به این معناست که هر کوشش فرهنگی که در هر یک از جنبه ها تحقق پذیرد، باید با سایر کوششها، هماهنگ و یکنواخت باشد تا آنجا که گوش انسان، آهنگ جهان هستی را بنوازد، آهنگی که با تسبیح تمام موجودات عالم همراه و هماهنگ است. مروری بر سیر تحولات تمدنها در طول تاریخ نشان می دهد که انبیا در هسته مرکزی بسیاری از تمدنهای بشری جای دارند. ادیان، همواره توانسته اند به عنوان مرکز اصلی برای پویایی سه مؤلفه (نظام پویایی ارزشی، علم و قدرت سیاسی) عمل کنند. این سه مولفه در واقع تپش و پویایی خود را از دین، که در کانون آن قرار داشته و مجموعه نظام تمدنی را پویا و فعال نگه می دارد، بهره می برد.

بنابراین باید معنی "تمدن نور" را در تغییر کلیه عناصر نظام فکری جامعه و روابط سازنده آن شناسایی نمود. به بیان دیگر ما به دنبال تمدنی هستیم که صورت عینی قرآن باشد، قرآن یک صورت کتبی دارد که نازل شده است و یک صورت عینی دارد و آن هنگامی است که کلمه "الله" معنای تحقق اجتماعی پیدا کند. بشر با تکامل مادی نمی تواند تمایلات گوناگون اجتماعی را به وحدت برساند. یکپارچه سازی جامعه جز بر پایه نظام خلافت الهی مبتنی بر پیدایش یک محور حقیقی که محور پرستش است نمی تواند تحقق یابد.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ