سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دانشمند است که به آنچه می داند عمل کند . سپس به فراگیری آنچه نمی داند روی آورد . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 94 آذر 14 , ساعت 10:3 عصر

 

8- حضرت مهدى علیه‏السلام جامع کمالات پیامبران‏

تمام اوصاف و کمالاتى که در قرآن کریم براى پیامبران خدا بیان شده ثمره اعمّ از اوصاف و خصوصیات شخصى مانند تقوى عبودیت و بندگى اخلاص مجاهدت در راه خدا و ترس از خدا و نترسیدن از غیر خدا، صبر، یقین، حلم و بردبارى و توکّل و مانند آن یا اوصافى که در ارتباط با دعوت مردم به سوى دین خدا براى آن‏ها ذکر شده و اهداف و برنامه‏هایى که آنان داشته‏اند به طور کلى مى‏توان درباره حضرت مهدى علیه‏السلامنیز ادعا نمود. 

زیرا او به تمام آرزوهاى انبیاء خدا جامه عمل مى‏پوشد و اهداف و آرمان مقدس آنان را که عبارت از قیام به قسط و عدالت است تحقق مى‏بخشد. چنان که قرآن کریم مى‏فرماید: 

«لقد ارسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»[1] 

  

در حدیثى امام باقر علیه‏السلام از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله نقل مى‏کند که فرمود اگر از عمر دنیا نمانده باشد مگر یک روز خداوند آن روز را چنان طولانى نماید تا مردى صالح از اهل بیت من برانگیخته شود و زمین را پر از عدل و داد نماید چنان که از ستم و ظلم پر شده باشد. 

«لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتى یبعث رجلا صالحا من اهل بیتى یملأ الارض عدلا و قسطا کما قد ملئت ظلما و جورا»[2] 

اوصاف شخصى پیامبران‏

1. عبادت و بندگى: «و جعلنا هم ائمة یهدون بأمرنا ... و کانوا لنا عابدین»[3]

2. اخلاص: «انا اخلصنا هم بخالصة ذکرى الدار»[4]

3. صبر و یقین: «و جعلنا منهم ائمة یهدون بأمرنا لمّا صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون»[5]

 

4. ترس از خدا و نترسیدن از غیر خدا: «الذین یبلّغون رسالات الله و یخشون و لایخشونه احدا الّا الله»[6]

5. صبر و استقامت: «کل من الصابرین»[7]

«لنبصرّن على ما اذیتحونا»[8]

6. توکل: «و ما لنا الّا نتوکّل على الله و قد هدانا سبلنا»[9]

برنامه‏هاى پیامبران‏

1. دعوت به عبادت خدا: «و الى عاد اخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا الله»[10]

نظیر همین تعبیر درباره حضرت صالح و شعیب نیز آمده است.[11] 2. دعوت به تقوا: «و اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون»[12]

نظیر همین تعبیر درباره هود و صالح و لوط و شعیب در آیات 125، 145، 162، 178 سوره شعراء بیان شده است.

3. ابلاغ وحى الهى: «و ماعلى الرسول الا البلاغ المبین»[13]

4. تشویق و تهدید انسان‏ها: «و ما نرسل المرسلین الا مبشّرین و منذرین»[14]

اهداف پیامبران‏

1. تعلیم و تزکیه مردم: «هو الذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»[15]

 

2. رفع اختلاف مردم: «فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا»[16]

3. ایجاد قسط و عدل: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»[17]

4. آزادى از قید اسارت: «... و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم»[18]

حال با توجه به این آیات قرآن کریم که درباره پیامبران الهى بیان شد، مجموعه این اوصاف و فضائل و کمالات شخصى در حضرت مهدى علیه‏السلام وجود دارد. از این رو حضرت رضا علیه‏السلام در ضمن حدیثى در سیرت و سنت فرزندش مى‏فرماید:

«و اعبد الناس ... و یرى من خلفه کما یرى من بین یدیه و لایکون له ظلّ ... تقام عیناه و لا قیام قلبه و یکون محدّثا».

او داناترین مردمان، حکیم‏ترین، پرهیزکارترین مردم، بردبارترین آنان، سخى‏ترین اشخاص و عابدترین همگان است که از پشت همچون پیش رو مى‏بیند. او را سایه نباشد، دیدگانش در خواب فرو مى‏رود ولى قلبش همیشه بیدار است و فرشتگان با او سخن مى‏گویند.[19]

9



[1] ( 1). سوره حدید، آیه 25.

[2] ( 1). مجمع البیان، 7/ 106.

[3] ( 2). سوره انبیاء، آیه 73.

[4] ( 3). سوره ص، آیه 46.

[5] ( 4). سوه سجده، آیه 24.

[6] ( 1). سوره احزاب، آیه 39.

[7] ( 2). سوره انبیاء، آیه 85.

[8] ( 3). سوره ابراهیم، آیه 12.

[9] ( 4). سوره ابراهیم، آیه 12.

[10] ( 5). سوره اعراف، آیه 65.

[11] ( 6). سوره اعراف، آیه 61- 85.

[12] ( 7). شعراء، آیه 107.

[13] ( 8).

[14] ( 9). سوره انعام، آیه 48.

[15] ( 10). سوره جمعه، آیه 2.

[16] ( 1). سوره بقره، آیه 213.

[17] ( 2). سوره حدید، ایه 25.

[18] ( 3). سوره اعراف، آیه 157.

[19] ( 4). الزام الناص، آیه 9 به نقل از خورشید کعبه، 50.

 


شنبه 94 آذر 14 , ساعت 9:56 عصر

    7- اجابت دعاى ماه رمضان در دولت کریمه حضرت مهدى علیه السّلام‏

در دعاى معروفى که در ماه مبارک رمضان خوانده مى‏شود 

«اللّهمّ ادخل على اهل القبور السّرور ...»

در خواستهاى بسیار ارزشمندى مطرح شده که تاکنون آن در خواستها به اجابت نرسیده و در دولت کریمه حضرت مهدى علیه السّلام به اجابت خواهد رسید.

1- «اللّهمّ ادخل على اهل القبور السّرور»

خدایا بر اهل قبور نشاط و سرور عطا کن.

 

امام صادق مى فرماید: هرگاه حضرت مهدى قیام کند شادى و سرور براى تمام اهل ایمان که از دنیا رفته اند حاصل مى شوند:

«و لا یبقى مومن میت دخلت علیه تلک الفرحه فى قبره ....»

2- ( (اللهم اغن کلّ فقیر))

خدایا هر فقیرى را بى نیاز گردان‏

قال رسول الله (ص): یتنعم امتى فى زمن المهدى نعمه لم یتنعموا مثلها قط))

در زمان او مردم به نعمت هایى دست مى یابند که در هیچ زمانى دست نیافته باشند.

3- ( (اللهم اشبع کلّ جائع))

خدایا هر گرسنه را سیر نما.

4- ( (اللهم اکس کلّ عریان))

خدایا برهنگان را بپوشان‏

قال الباقر (ع): (یسوى بین الناس حتى لا ترى محتا جا الى الزکاه)

(مهدى (اموال را به تساوى تقسیم کند به گونه اى که نیازمند به زکات باقى نماند

 

6- ( (اللهم فرج عن کل مکروب))

خدایا به هر گرفتارى گشایش عطا کن‏

قال رسول الله (ص): ( (و به یفرج الله عن الامه))

خدا به وسیله مهدى از امت رفع گرفتارى مى کند.

قال المهدى ( (اکثرو الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم))

براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج و گشایش شما در همان است.

7- ( (اللهم رد کل غریب))

خدایا هر غریبى را به وطن برگردان‏

یکى از دعاهاى امام زمان در عصر غیبت این است‏

(... و على غرباء المونین و المومنات بالرد الى اوطانهم سالمین غائمین بحق محمد و اله الطاهرین))

خدایا بر غریبان مو منین و مومنات بازگشت به وطن خود در حال سلامتى و تندرستى عنایت کن‏

8- ( (اللهم فک کل اسیر))

خدایا همه اسیرا نرا آزاد نما

قال رسول الله ( (... یرد به سبى المسلمین حیث کانوا))

به وسیله او (امام مهدى علیه السلام) همه اسیران در هر کجا باشند آزاد مى شوند.

9- (اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین))

خدایا همه مفاسد امور مسلمین را اصلاح فرما.

 

پیامبر اکرم (ص) مى فرماید

( (ان یصلح الامه بعد فسادها))

خداوند به وسیله امام مهدى این امت را پس از آنکه فاسد شدند اصلاح مى کند.

امام باقر (ع): مى فرماید:

( (اذا قام القائم ذهبت دوله الباطل))

زمانى که قائم ما قیام کند هر دولت باطلى از بین مى رود.

10- ( (اللهم اشف کل مریض))

خدایا همه بیماران را شفا عنایت کن.

قال الباقر (ع): ( (من ادرک قائم اهل بیتى من ذى عاهه برى و من ذى ضعف قوى))

هر کسى که قائم اهلبیت مرا درک کند که دچار بیمارى باشد شفا یافته و هر کسى ضعیف و ناتوان باشد و نیرومند گردد.

قال على: ولو قد قام قائمنا ... لذهبت الشحناء من قلوب العباد))

اگر قائم ما قیام کند ... کینه ها از سینه ها بیرون مى رود.

 

13 ( (اللهم اقض عنا الدین و اغننا من الفقر انک على کل شى قدیر))

خداوندا قرض ما را ادا و فقر ما را به بى نیازى مبدل فرما به درستى که تو بر هر چیز قادر و توانایى.


شنبه 94 آذر 14 , ساعت 9:48 عصر

 

6- ویژگى هایحکومت حضرت مهدى‏

1- گسترش عدالت اجتماعى‏ 

قال رسول الله: ( (لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج رجل من ولدى فیملا الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا)) 

اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند آن روز را به قدرى طولانى فرماید تا آنکه مردى از فرزندان من خروج نماید و زمین را از عدل و داد پر سازد همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد. 

2- تصحیح انحرافات اعتقادى‏ 

قال على (علیه السلام): ( (یعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و یعطف الرّأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرّأى)). 

امام مهدى هواى نفس را به هدایت الهى بر میگرداند زمانى که مردم هدایت الهى را به خواسته هاى نفسانى برگردانده اند و آنگاه که مردم قرآن را تفسیر به رأى کنند. او آراء و نظریات را به قرآن گرایش دهد. 

3- از بین رفتن مشکلات شیعیان‏

قال زین العابدین علیه السلام: ( (اذا قام قائمنا اذهب الله عن شیعتنا العاهه))[1]

 

زمانى که قائم ما اهلبیت قیام کند، خداوند متعال از شیعیان ما سختى و گرفتارى را بر مى‏دارد.

4- پاک شدن زمین از خیانت‏کاران‏

قال على علیه السّلام: «لینزعنّ قضاة السّوء و لیعزلنّ عنکم امراء الجور و لیطهّرنّ الارض من کلّ غاشّ».[2]

(امام مهدى علیه السّلام) قاضى‏هاى بد را برکنار و حاکمان ستمگر را عزل نموده و زمین را از وجود هر ناپاکى پاک مى‏گرداند.

5- حاکمیت دین واحد

قال الصادق علیه السّلام: «فوالله یا مفضّل لیرفع عن الملل و الادیان الاختلاف و یکون الدّین کلّه واحدا».[3]

اى مفضل! به خدا سوگند که (امام مهدى علیه السّلام) از میان ملت‏ها و ادیان، اختلاف را بر مى‏دارد و دین همگان یکى شود.

6- رفاه اقتصادى‏

الف) قال الصادق علیه السّلام: «یطلب الرّجل منکم من یصل بماله و یأخذ منه زکاته فلا یجد احدا یقبل ذلک منه».[4]

در دولت مهدى علیه السّلام کسى به دنبال مستحق مى‏گردد تا زکاتش را بپردازد ولى شخصى را نمى‏یابد که از او قبول کند.

 

ب) قال رسول الله صلّى الله علیه و اله: «یتنعّم امّتى فى زمن المهدى نعمة لم یتنعّموا مثلها قطّ یرسل السّماء علیهم مدرارا و لا تدع الارض شیئا من نباتها الّا اخرجته»[5]

امت من در دوران مهدى علیه السّلام به نعمت‏هایى مى‏رسند که هرگز مانندش دیده نشده است. آسمان بارانش را پى‏درپى مى‏فرستد و زمین نیز چیزى از گیاهان را در خود نگه نمى‏دارد بلکه آن را بیرون مى‏فرستد.

7- بیرون رفتن کینه از دل بندگان‏

قال على علیه السّلام: «لو قد قام قائمنا ... لذهبت الشّحناء من قلوب العباد»[6]

اگر قائم ما قیام کند ... عداوت و کینه از سینه‏ها بیرون مى‏رود.

8- رهایى از بردگى‏

قال رسول الله صلّى الله علیه و اله: «به (بالمهدى) یخرج الذّلّ الرّقّ من اعناقکم».[7]

بوسیله او (امام مهدى علیه السّلام) طوق ذلت از گردن مردم خارج مى‏شود.

9- قاطعیت در برخورد با دشمنان‏

«یقوم القائم ... على العرب لشدید ... لیس شأنه الّا السّیف ... و لا یأخذه فى الله لومة لائم ....[8]

قائم علیه السّلام قیام مى‏کند ... بر عرب‏ها سخت مى‏گیرد ... فقط شمشیر را مى‏شناسد و در راه خدا ذره‏اى چشم‏پوشى نمى‏کند.

 

10- مساوات‏

قال الباقر علیه السّلام: «و یسوّى بین النّاس حتّى لا ترى محتاجا الى الزّکاة».[9]

(امام مهدى علیه السّلام) اموال را میان مردم چنان به تساوى تقسیم مى‏کند که دیگر نیازمندى یافت نمى‏شود تا به او زکات دهند.

11- امنیت اجتماعى‏

الف)قال الصادق علیه السّلام: «فى قوله تعالى‏    (وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا)

نزلت فى القائم و اصحابه».[10]

آیه شریفه (و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل ساخت) درباره قائم علیه السّلام و اصحاب او نازل شده است.

ب)

قال الصادق علیه السّلام: «اذا قام القائم حکم به العدل و ارتفع فى ایّامه الجور و امنت به السّبل»[11]

زمانى که قائم علیه السّلام ظهور کند، به عدالت حکم نموده و ستم در حکومتش برچیده مى‏شود و به سبب وجود آن حضرت راه‏ها و جاده‏ها امن مى‏گردد.

12- تکامل اندیشه‏ها 13- کامل شدن اخلاق‏

«اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم».[12]

چون قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان مى‏گذارد و عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال مى‏رساند.

 

13- حاکمیت جهانى‏

قال الباقر علیه السّلام: «فیفتح الله له شرق الارض و غربها»[13]

(امام مهدى علیه السّلام) با عنایت خداوند شرق و غرب زمین را فتح مى‏کند.

14- توسعه‏ى راه‏ها 16- ایجاد بهداشت عمومى‏

قال الصادق علیه السّلام: «و یوسّع الطّریق الاعظم و یهدم کلّ مسجد على الطّریق و یسدّ کلّ کوّة الى الطّریق و کلّ جناح و کنیف و میزاب الطّریق».[14]

جاده‏هاى اصلى را ت وسعه مى‏دهد. هر مسجدى که بر سر راه باشد تخریب مى‏کند، بالکن‏ها را مى‏شکند و پنجره‏هایى که به کوچه باز شود مى‏بندد، هر بالکن، فاضلاب و ناودانى را که به کوچه‏ها باشد از بین مى‏برد.

15- شکوفائى علم و دانش‏

قال الصادق علیه السّلام: «العلم سبعة و عشرون حرفا فجمیع ما جاءت به الرّسل حرفان فلم یعرف النّاس حتّى الیوم غیر حرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفا فبثّها فى النّاس ...»[15]

علم و دانش بیست و هفت حرف است و تمام آنچه پیامبران براى مردم آورده‏اند دو حرف بیش نبوده و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته‏اند، اما هنگامى که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف دیگر را آشکار مى‏سازد.

 

16- دوستى ویژه میان مردم‏

قال رسول الله صلّى الله علیه و اله: «اذا قام القائم جاءت المزاملة و یأتى الرّجل الى کیس اخیه فیأخذ حاجته لا یمنعه»[16]

هنگامى که حضرت قائم علیه السّلام بیاید دوستى و یگانگى برقرار مى‏شود بطورى که هر کس هر چه نیاز دارد بدون هیچ منعى از جیب برادر دین دارش برمى‏ دارد.



[1] ( 1) شیخ صدوق خصال 2/ 541 ح 14

[2] ( 1). بحار/ 51/ 120.

[3] ( 2). بحار/ 51/ 120.

[4] ( 3). کشف الغمة 2/ 464

[5] ( 1). علامه مجلسى، بحار الانوار/ 51/ 83

[6] ( 2). شیخ صدوق، الخصال 2/ 626.

[7] ( 3). شیخ طوسى، کتاب الغیبه 185.

[8] ( 4). غیبت نعمانى 233

[9] ( 1). بحار 51/ 390

[10] ( 2). غیبت نمانى/ 240.

[11] ( 3). شیخ مفید، الارشاد 2/ 384.

[12] ( 4). بحار/ 52/ 336.

[13] ( 1). بحار/ 52/ 390.

[14] ( 2). شیخ طوسى، کتاب الغیبه 475.

[15] ( 3). بحار/ 52/ 336.

[16] ( 1). بحار/ 52/ 390.

 


شنبه 94 آذر 14 , ساعت 9:47 عصر

5- ویژگى‏هاى دوران غیبت حضرت مهدى علیه السّلام‏

از روایات مختلف استفاده مى‏شود که پیش از ظهور حضرت مهدى علیه السّلام گناه و فساد در جهان زیاد مى‏شود به حدّى که انسانهاى پرهیزگار کم‏یاب و افراد آلوده به گناه و تبه‏کار فراوان مى‏گردد. در برخى از روایات به بیش از صد گناه اشاره شده است. 

حضرت صادق علیه السّلام به یکى از اصحاب خویش فرمود: هرگاه این گناهان را مشاهده کردى مراقب خویش باش و از خداوند درخواست نجات و رهائى کن. 

1- حق و اهل آن از بین رفتند (طرفداران حق کم شدند). 

«الحقّ قد مات و ذهب اهله» 

2- ظلم و ستم همه جا فراگیر شده است.

«الجور قد شمل البلاد»

3- فساد در همه جا آشکار شده است و کسى از آن جلوگیرى نمى‏کند و مرتکبین آن براى خود عذر تراشى مى‏کنند.

«الشّرّ ظاهر لا ینهی عنه و یعذّر اصحابه»

4- کوچکترها احترام بزرگترها را رعایت نمى‏کنند.

«الصّغیر یستحقر بالکبیر»

5- پیوند خویشاوندى بریده شده است.

«الارحام قد تقطّعت»

6- مداحى و چاپلوسى فراوان شده است.

«الثّناء قد کثر»

7- مردم مال خود را در غیر راه خدا، صرف مى‏کنند و کسى به آنه اعتراض نمى‏کند و جلوى آنها را نمى‏گیرد.

«الرّجل ینفق المال فی غیر طاع اللّه فلا ینهی و لا یؤخذ علی یدیه»

8- همسایه به همسایه خود آزار مى‏رساند و کسى مانع او نمى‏شود:

«الجار یؤذی جاره و لیس له مانع»

9- حرام، حلال و حلال، حرام شمرده مى‏شود: «الحرام یحلّل و الحلال یحرّم».

10- قوانین و دستورات دینى براساس تمایلات اشخاص تفسیر مى‏گردد:

«الدّین بالرّأی»

11- از افراد باایمان چنان سلب آزادى مى‏شود که جز با دل نمى‏توانند ابراز تنفر کنند:

«المؤمن لا یستطیع ان ینکر الّا بقلبه»

12- رشوه‏خوارى در میان کارکنان دولت رایج شده است:

«الولا یرتشون فی الحکم»

 

13- کارهاى لهو چنان را رواج پیدا مى‏کند که هیچ کس جرأت جلوگیرى از آن را ندارد:

«الملاهی قد ظهرت یمرّ بها لا یمنعها احد احدا، و لا یجتری‏ء احد علی منعها»

14- شنیدن حقایق قرآن بر مردم گران مى‏آید، اما شنیدن باطل، سهل و آسان است:

«القرآن قد ثقل علی النّاس استماعه و خفّ علی النّاس استماع الباطل»

15- همسایه به همسایه خود از ترس زبانش احترام مى‏گذارد:

«الجار یکرم الجار خوفا من لسانه»

16- براى غیر خدا، حج و جهاد مى‏شود:

«طلب الحجّ و الجهاد لغیر الله»

17- مردم ریاست را براى رسیدن به دنیا طلب مى‏کنند (نه براى انجام وظیفه و خدمت به دین و بندگان خدا) و خود را به بد زبانى مشهور مى‏سازند تا از آنها بترسند و کارها را به آنها واگذار کنند:

«الرّجل یطلب الرّئاس لغرض الدّنیا و یشهر نفسه بخبث اللّسان لیتّقّی و تسند الیه الامور»

18- مردم، سنگدل مى‏شوند (و عواطف مى‏میرد).

«قلوب النّاس قد قست»

19- مردم طرفدار کسى مى‏شوند که پیروز است (خواه بر حق باشد، خواه بر باطل):

«النّاس مع من غلب»

20- آلات لهو و لعب حتى در مکه و مدینه آشکار مى‏شود:

«المعازف ظاهر فی الحرمین»

 

21- اگر کسى امر به معروف و نهى از منکر کرد، به او مى‏گویند: این کار وظیفه تو نیست:

«الرّجل یأمر بالمعروف و ینهی عن المنکر، فیقوم الیه من ینصحه فی نفسه فیقول: هذا عنک موضوع»

22- هر سال فساد و بدعتى نو پیدا مى‏شود:

«کلّ عام یحدث فیه من الشّرّ و البدع اکثر ممّا کان»

23- بى‏احترامى به پدر و مادر آشکار شده، آنها را سبک مى‏شمارند و پدر و مادر نزد فرزندانشان از همه بدتر مى‏گردند و فرزندان از اینکه به پدر و مادرشان افترا ببندند، خوشحال مى‏شوند. (نه تنها ناراحت نمى‏شوند و از آنها دفاع نمى‏کنند، بلکه از اینکه نسبت به آنها دروغى گفته شده و متهم شوند، خوشحال مى‏شوند):

«العقوق قد ظهر و استخفّ بالوالدین و کانا نم اسوء النّاس حالا عند الولد و یفرح بأن یفتری علیهما»

24- افرادى پیدا مى‏شوند که اگر روزى گناه کبیره‏اى انجام ندهند، غمگین هستند:

«الرّجل اذا مرّ به یوم و لم یکسب فیه الذّنب العظیم ... کئیبا حزینا»

25- مردم نسبت به وقت نماز بى‏اعتنا مى‏شوند:

«الصّلا قد استخفّ باوقاتها».[1]

 



[1] ( 1). بحار 52/ 254 و 262


شنبه 94 آذر 14 , ساعت 9:38 عصر

 

3- فلسفه غیبت حضرت مهدى علیه السّلام‏

در اینکه علت و فلسفه غیبت حضرت مهدى علیه السّلام چیست براى ما روشن نیست و مانند بسیارى از اسرار و حقایق براى ما نامعلوم است. حضرت صادق علیه السّلام مى‏فرمایند موضوع غیبت حضرت مهدى علیه السّلام نظیر جریان حضرت موسى و خضر است که کارهاى خضر از قبیل کشتن جوان، سوراخ کردن کشتى، درست کردن دیوار، به هنگام جدایى براى حضرت موسى علیه السّلام روشن شد. حکمت غیبت مهدى علیه السّلام نیز بعد از ظهور مشخص خواهد گردید. 

«... إنّ وجه الحکم فی ذلک لا ینکشف الّا بعد ظهوره کما لم ینکشف وجه الحکم فیما اتاه الخضر من خرق السّفین و قتل الغلام و اقام الجدار لموسی علیه السّلام الی وقت افتراقهما»[1] 

البته در برخى از روایات به چند جهت درباره فلسفه غیبت اشاره شده است از جمله: 

 

1- خطر کشته شدن: قال رسول اللّه صلّى الله علیه و اله: 

«لابدّ للغلام من غیب فقیل له و لم یا رسول الله، قال: یخاف القتل»[2] 

لازم به ذکر است که منظور از ترس که در روایت آمده، ترس نفسانى نیست که امرى ناپسند است، بلکه مقصود ترس عقلانى است که پسندیده است. توضیح اینکه اگر ترس ناشى از خودخواهى باشد و انسان حاضر نباشد براى حفظ دین جان خود را فدا کند، این ترس نفسانى و ضد شجاعت است، اما اگر ترس از هدر رفتن باشد این‏ 

ترس واجب است زیرا خون دادن مهم نیست، مهم آن است که خون به نتیجه برسد و به بار بنشیند. حضرت على علیه السّلام مى‏فرماید: شرایط و اوضاع طورى شد که مجبور شدم نسبت به کشته شدن عزیزان خود بخل بورزم، از این رو دست به شمشیر نبردم چرا که هیچ یاورى جز خاندان خود نداشتم و کسى از من دفاع و حمایت نمى‏کرد و لذا صبر نمودم.

«فنظرت فاذا لیس لی رافد و لا ذاب و لا مساعد الّا اهل بیتی فضننت بهم عن المنیّ».[3]

با اینکه حضرت على علیه السّلام داراى شجاعت ویژه‏اى بود و در جنگ‏هاى فراوانى شرکت کرد و در لیلة المبیت در بستر پیامبر خوابید و حاضر شد جان خود را فدا کند، بنابراین حضرت ولى عصر علیه السّلام نیز داراى شجاعت ویژه‏اى همانند جدّ بزرگوارش حضرت على علیه السّلام است، اما ترس از آن دارد که اگر در

 

میان مردم ظهور پیدا کند با کشتن او که آخرین ذخیره الهى است، دین خدا از بین برود.[4] 2- امتحان و آزمایش:

«عن جابر الجعفی قال قلت لابی جفعر علیه السّلام متی یکون فرجکم فقال هیهات هیهات لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا یقولها ثلثا حتّی یذهب الله الکدر و یبقی الصّفو»[5]

جابر جعفى از امام باقر علیه السّلام سؤال مى‏کند فرج شما خاندان چه موقع است؟ حضرت مى‏فرمایند: فرج و ظهور ما اتفاق نمى‏افتد مگر آنکه شیعیان به شدت در امتحان الهى شرکت کنند و غربال شوند سپس غربال شوند تا اینکه ناخالص‏ها بروند و خالص‏ها باقى بمانند.

3- عدم بیعت با طاغوتیان:

قال المهدی علیه السّلام: «و انی اخرج حین اخرج و لا بیع لاحد من الطّواغیت فی عنقی»[6]

نکته مهمى که باید به آن توجه داشت امام از دیدگان ما غائب است لکن ما از دیده او غائب نیستیم او تمام انسانها را مى‏بیند و مى‏شناسد و از اعمال همه مطّلع است حضرت مهدى مى‏فرماید:

«فانّا نحیط علما بانبائکم و لا یعزب عنّا شیئا من اخبارکم»[7]

 

4- اجراى سنن انبیاء درباره حضرت مهدى علیه السّلام‏

امام صادق علیه السّلام فرمودند:

«انّ الله عزّ و جل ابی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء علیهم السّلام فی غیابتهم»[8]

خداوند عز و جل مى‏خواهد درباره او (امام مهدى علیه السّلام) سنت‏هاى پیامبران علیهم السّلام را در غیبت‏هایشان جارى سازد.

چنانکه یوسف و یونس و عیسى و موسى مدتى از دیدگان مردم پنهان شدند.

5- خدا نمى‏خواهد امام در میان قوم سمتگر باشد. (تنبیه و تنبّه مردم)

امام جواد علیه السّلام:

«اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه نحّانا عن جوارهم»[9]

هنگامى که خداوند تبارک و تعالى بر خلق خود خشم کند، ما را از میانشان دور مى‏کند.

6- خالى شدن صلب‏هاى کافران از مؤمنان‏

امام صادق علیه السّلام:

«... لن یظهر ابدا حتّی تخرج و دائع الله عز و جل فاذا خرجت ظهر علی من ظهر من اعداء الله عزّ و جلّ جلاله فقتلهم»[10]

(امام مهدى علیه السّلام) ظهور نخواهد کرد تا اینکه و دیعه‏هاى خداوند خارج شوند، پس وقتى مؤمنان از صلب‏هاى کافران آشکار شدند، او نیز ظهور مى‏کند و بر دشمنان خداوند عزوجل غلبه یافته و آنان را مى‏کشد.

 

وظایف شیعیان در زمان غیبت‏

در کتاب شریف مکیال المکارم هشتاد وظیفه براى شیعه در عصر غیبت بیان شده از جمله:

1- شناخت حضرت مهدى علیه السّلام‏

«اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف نبیّک اللّهم عرّفنی رسولک فأنّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک اللّهمّ عرّفنی حجّتک فأنّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی».[11]

2- دعا براى سلامتى حضرت مهدى علیه السّلام. دعاى معروف‏

«اللّهمّ کن لولیّک الحج بن الحسن ....»[12]

3- دعا براى تعجیل فرج حضرت مهدى علیه السّلام‏

4- یارى حضرت مهدى علیه السّلام‏

در دعاى ندبه مى‏خوانیم خدایا ما را کمک کن تا حقوق آن بزرگوار را ادا کنیم‏

«و اعنّا علی تأدی حقوقه الیه».

5- ندبه و گریه براى امام زمان علیه السّلام: امام صادق علیه السّلام درباره فرزندش گوید، آقاى من غیبت تو خوابم را گرفته و محل استراحت را براى من تنگ نموده و آرامش مرا از بین برده است.

 

«سیّدی غیبتک نفت رقادی و ضیّقت علیّ مهادی و ابتزت منّی راح فوأدی»[13]

6- خواندن زیارتهایى که وارد شده است. 7- توسل به حضرت مهدى علیه السّلام 8- هدیه براى حضرت مهدى علیه السّلام 9- توبه 10- خودسازى 11- آمادگى براى ظهور حضرت مهدى علیه السّلام 12- اطاعت از نواب حضرت 13- رعایت ادب به هنگام شنیدن یا گفتن نام حضرت 14- اظهار محبت و علاقه 15- ذکر فضائل و مناقب 16- ارجاع مردم به حضرت مهدى علیه السّلام 17- شرکت در مجالس حضرت 18- انتظار فرج 19- توجه و تعظیم مکانهایى که منتسب به حضرت است مانند مسجد سهله، مسجد کوفه، سرداب مقدسه در سامرا، مسجد جمکران 20- رعایت حقوق برادران دینى. 21- قیام به هنگام شنیدن یا مطرح کردن نام مخصوص حضرت 22- دست بر سر گذاشتن هنگام شنیدن نام امام.

هنگامى که دعبل قصیده معروف خود را براى حضرت رضا علیه السّلام خواند و نام حضرت مهدى را برد آن حضرت دست بر سر گذاشت و به احترام فرزندش ایستاد.[14]

 

4- منافع امام غائب علیه السّلام‏

شخصى مى‏گوید از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم از امام غایب چگونه استفاده مى‏شود؟ امام در پاسخ فرمودند: همانطورى که از خورشید در حالى که پشت ابر است استفاده مى‏شود.

«ای والّذی بعثنی بالنّبوّ انّهم لینتفعون به و یستضیئون بنور ولایته فی غیبته کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جلّلها السّحاب».[15]

1- همانطورى که خورشید پشت ابر مورد انتظار است که هر لحظه ظهور پیدا کند، امام مهدى علیه السّلام نیز مورد انتظار است تا به واسطه ظهورش منافع بیشترى نصیب مردم شود.

2- منکران وجود آن امام در زمان غیبت مانند منکران وجود خورشیدند که پشت ابر پنهان شده است.

3- نفع خورشید عمومى است ولى تنها افراد بینا از نور آن در دیدن بهره‏مند مى‏شوند، همینطور نفع وجود مقدس حضرت عمومى است و لکن مؤمنان پرهیزگار از آن حضرت بهره مى‏برند.

4- به هر اندازه که روزنه‏ها و پنجره‏هاى منزل بیشتر باشد، نور خورشید به‏

 

درون منزل راه بیشترى پیدا مى‏کند همینطور نور وجود حضرت مهدى نیز هر اندازه که موانع بیشتر از دل برداشته شود در درون قلب راه بیشترى پیدا مى‏کند.

5- خورشید در منظومه شمسى مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دورادور او در حرکتند چنانکه وجود مقدس حضرت مهدى علیه السّلام در نظام هستى مرکزیت دارد.

«ببقائه بقیت الدّنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السّماء»[16]

6- باد و باران و روییدن گیاهان و امثال آن از برکت نور خورشید است که ابر گرفتگى در آن اثر مهمى ندارد.

7- ابر هرگز آفتاب را نمى‏پوشاند بلکه ما را مى‏پوشاند و در نتیجه ما را از دیدن آن محروم مى‏کند، چگونه مى‏توان گفت کسى که عالم وجود در قبضه قدرت اوست و مى‏تواند هر لحظه‏اى در هر جا حضور داشته باشد غایب است؟

8- پوشاندن ابر اختصاص به کسانى دارد که در زمین هستند نه کسى که بر فراز ابر حرکت مى‏کند، غیبت آن حضرت نیز براى کسانى است که به دنیا و طبیعت چسبیده‏اند اما کسانى که بر شهوات نفسانى خود پا مى‏گذارند و در آسمان معنویت پرواز مى‏کنند هر لحظه که بخواهند در حضور هستند.

9- خورشید با تابش و نور و حرارتش بسیارى از امراض را از بین مى‏برد، حضرت مهدى علیه السّلام نیز شفاى امراض روحى انسانها است.



[1] ( 2). شیخ صدوق، کمال الدین ج 2 ص 481، باب 44، ح 11.

[2] ( 1). نهج البلاغه خ 217

[3] ( 2). نهج البلاغه خ 217

[4] ( 1). اقتباس از عصاره خلقت/ 102

[5] ( 2). شیخ طوسى، کتاب الغیبة ص 339.

[6] ( 3). همان ص 290.

[7] ( 4). احتجاج، 2/ 497.

[8] ( 1). بحار 52/ 90

[9] ( 2). اصول کافى 1/ 343

[10] ( 3). بحار 52/ 97

[11] ( 1). کمال الدین 2/ 342

[12] ( 2). کافى 4/ 162

[13] ( 1). شیخ طوسى، کتاب الغیبة ص 167 و شیخ صدوق، کمال الدین ج 2 ص 352.

[14] ( 2). منتخب الاثر، 640.

[15] ( 1). بحار 52/ 93

[16] ( 1). دعاى عدیله

 


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ